ادب : يعني كمك به يك خانم زيبا در عبور از خيابان حتي اگر به كمك احتياج نداشته باشد.
ازدواج : قمار زندگي است و در قمار معمولا برد با كسي است كه بيشتر تقلب كند
الكل : مايه گرانبهايي كه همه چيز را محفوظ نگاه مي دارد مگر اسرار را
اوراقچي : تنها موجودي كه زنها را بهترين رانندگان دنيا ميداند
ايده آل : شوهري كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملايمتي كه در مورد اتومبيل تازه اش دارد رفتار كند
زوج ايده آل : شوهر كر و زن لال
بوسه : تصادفي كه فقط يك سيلي به آدم ضرر مي زند
بيست سالگي : دوراني كه پسر ها دنبال معشوقه مي گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضويكه چشم چرانها با آن ارتزاق مي كنند
خسيس : كسي كه وقتي خانهاش آتش مي گيرد براي اينكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشاني بدود
خوش بين : مردي كه تصور كند وقتي زني پاي تلفن خداحافظي كند گوشي را خواهد گذاشت
دست : عضوي كه در سينما نزد صاحبش بند نمي شود
دوران تجرد : دوراني كه معمولا براي مردها بعد از ازدواج شروع مي شود
رفيق : كسي كه هميشه به شما مقروض است
سوءظن : سعي در دانستن چيزيكه بعدا" انسان آرزو مي كند اي كاش آنرا نمي دانست
سينما : جايي كه پشت سر شما حرف مي زنند
عشق : دردسري كه براي فراموش كردن آن بايد عشق تازه تري پيدا كرد
سرخ پوست : مرد خوشبختي كه وقتي زنش او را مي بوسد صورتش ماتيكي نمي شود
سنجاق قفلي : تنها قفلي كه بدون كليد باز مي شود
مرد مجرد : كسي كه هنوز عيوبي دارد كه خود نمي داند
معجزه : دختر خانمي كه زنگ آخر جيم شود و به سينما نرود
موش : خانم هايي كه نصفه شب به جيب شوهر هايشان شبيخون مي زنند
هالو : شوهري كه دستكش ظرفشويي را بجاي اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد
کارهايي که مي شه تو آسانسور انجام داد
وقتي در آسانسور بسته ميشه با صداي بلند بگين :نترسين.. نگران نباشين ..لازم نيست خونواده هاتون رو خبر کنين چند لحظه ديگه در باز ميشه
وقتي از آسانسور پياده ميشين دگمه همه طبقات رو بزنين?مخصوصا اگه يه عده هنوز تو آسانسور هستن
يه دوست خيالي تون رو جوري که انگار همراه شما هست به همه معرفي کنين و شروع کنين الکي باهاش حرف زدن
رو به ديوار آسانسور در حالي که پشت تون به همه هست بايستين?اگه شما نفر اولي باشيد که سوار شدين به احتمال زياد بقيه هم همين کارو ميکنن
يه دفه بگين : اي واي ..نه .. بارون گرفت? بعدش چترتون رو باز کنين
از همه آدرس اي- ميلشون رو بپرسين و بعد آدرس هاشون رو مسخره کنين
توي يه دستمال فين کنين سپس به بقيه نشون بدين
در کيفتون رو باز کنين و انگار يکي اون تو هست يواش بگين ..هواي کافي داري؟؟؟
هر کسي که وارد ميشه باهاش دست بدين و يه سلام عليک حسابي بکنين و بگين ميتونه شما رو جناب تيمسار صدا کنه
هر از چند گاهي صداي گربه در بيارين
به يکي از مسافر ها خيره بشين بعد يه دفعه بگين ..اوه تو که يکي از اون هايي?بعد تا ميتونين ازش فاصله بگيرين
يه عروسک خيمه شب بازي دستتون بکنين و با بقيه مسافرها از طرف اون حرف بزنين
هر طبفه که ميرسين ..صداي دينگ در بيارين..بعد به يکي از مسافرها بگين نوبت تو هست ?خدا بيامرزتت
يه صندلي (تا شو) با خودتون بيارين يه دوربين با خودتون بيارين و از بقيه مسافر ها عکس بگيرين
البته اگه ديدين همون پايين تحويلتون دادن به تيمارستان از من به دل نگيري
0 دیدگاه