باز هم سسسسسسسسسسلام.جيطوريد.در اطراف محل زندگيتون همسايه ي شيميايي داريد.يا خدايي نا كرده در فاميل يا خانواده و دوستان و اقوام فردي رو مي شناسيد.كه مجروح جنگي باشه.امروز ميخوام در مورد يك مجروح جنگي صحبت كنم.كه يكروزي جونش رو دستش گرفت و براي اين مملكت رفت و پرچم الله اكبر رو بر زمين كوبيد و چند وقت بعد مجروح برگشت.اين شير مرد ايراني كه امروز مي خوام در موردش صحبت كنم در تلويزيون هم كار ميكرد و يكي از بازيگران خوب صدا و سيما بود.اما متئسفانه به دليل بيماري الان شايد روي تخت بيمارستان و چشم اميدش به دعاي ما باشه كه انشا الله يكروز خوب بشه و دوباره در تلويزيون مشغول كار بشه. اين فرد كسي نيست جز اقاي...(رضا ايرانمنش)لطفا براي شفاي همه ي بيماران ايلام مخصوصا اقاي ايرانمنش دعا كنيد.
درباره من
- Khodemooni
- من، محمد 18 سال دارم جاي كفش كتاني، پوتين پا ميكنم دبيرستاني و در رشته كامپيوتر
بیانچه( مهندسی فرهنگ سابق)
- ..:: كيشميش طلا ::..
- از بلاگ تا پلاک
- اسلام در اروپا ISLAM IN EUROPE
- الهیات شیعه
- اهداي عضو، اهداي زندگي
- اويس مردي از ديار قَرَن
- بانك آوا و صدا MP3Bank.ir
- بیانچه( مهندسی فرهنگ سابق)
- تک و پاتک
- حاج محمد
- خودمونی (محمد محمدی)
- در انتظار طلوع خورشید
- ديگه چه خبر
- زني كه خودش را به خودش فروخت
- طلبه ای از نسل سوم
- طنز جبهه
- فتوبلاگ تدبیرگستر
- فتوبلاگ پرتقالی توپول
- فوتوبلاگ وصال
- متولد ماه مهر
- محفل راهيان نور
- مركز فرهنگي شهيد آويني
- مزخرفات یک حوزوی
- مسعود ده نمکی
- مسیح کوچک
- مشکی روشن
- مهندسي فرهنگ
- مُخ تَش
- میوهی ممنوعه
- نجف زاده( خبرنگار)
- نم نمک
- هیاهو
- وبلاگ شخصی گروه اریان
- وبلاگ كتاب كاريكاتور هولوكاست
- گشت و گذار
0 دیدگاه