سلام. امروز صحبت از سوتي شد و مسجد محل ما يک سوتي خيلي خفن داد و سوتيش هم اين بود که نيم ساعت اذان رو زودتر گفت. من هم پاشدم و وضو گرفتم و سريع به طرف مسجد دويدم. بابام گفت العان که وقت اذان نيست! من هم گفتم مگه نمي شنويد که دارن اذان مي گن! و من هم رفتم مسجد. نمي دونيد چه قل قله اي بود. جا براي سوزن انداختن نبود. بعد از نماز ظهر بقل دستي من بهم گفت: امروز يک مقدار زودتر اذان نگفتن؟ من گفتم بله نيم ساعت زودتر اذان گفتن. بقل دستيم دوباره گفت: اذان که گفتن من در مغازه رو بستم و به سمت مسجد اومدم. من هم گفتم: من هم همين جور تا اذان رو شنيدم سريع به سمت مسجد اومدم. و اونجا بود که فهميدم: سوتي دادن تو خون مردم ايرانه. البته بلا نصبت شما! خداحافظ.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati