وصيت می کنم به کسی که او را بیش از حد دوست می دارم! به معبودم! به معشوقم!
به امام موسی صدر!
کسی که او را مظهر علی می دانم! او را وارث حسین می خوانم!
کسی که رمز طایفه شیعه و افتخار آن و نماینده هزار و چهارصد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالاخره شهادت است!
آری به امام موسی صدر وصیت می کنم...
ای محبوبم!
تو را دوست می دارم. مهر و محبت تو به انسان ها و حتی به دشمنان به اندازه ای است که مرا به یاد مسیح می اندازد. روح مسیح را در تو می یابم و گاه احساس می کنم که این مسیح است که دوباره ظهور کرده و در میان آدم ها سکنی گزیده است.
گاه نوح را در تو می بینم. می بینم که کشتی شکسته شیعیان در طوفان سهمگین دستخوش حوادث سخت و کشنده است و تو همچون کشتی بانی قوی پنجه با سرسختی و مهارت، کشتی را از میان امواج خطیر هدایت می کنی
و هوش و گوش همه کشتی نشستگان متوجه توست.
گاه ابراهیم را در تو می بینم که در میان آتش راه می روی و آن را سلامت طی می کنی. به میان دشمنان خونخوار می روی و آنان را چون بره رام می نمایی. رسالت پیامبر بزرگوار اسلام را در تو می یابم. همه مشکلات را بر قلب لطیف خود می پذیری. همه اهانت ها و تهمت ها و دروغ هال را با سعه صدر تحمل می کنی. همه پیمان شکنی ها، نفاق ها و دشمنی ها را به دیده اغماض می نگری و با صبر و سرسختی سعی داری که با کمال محبت دست گم شده ها را بگیری و از میان این ظلمتکده وحشتناک، آن ها را به راه راست هدایت کنی.
گاه علی را در تو می بینم. دردها و رنج های او را در تو منعکس می یابم. وقتی که تو را روی منبر می بینم که برآشفته ای و از سینه پر درد خود می خروشی و از قلب آتشین خود شراره می افکنی، می سوزی و می سوزانی، به یاد علی می افتم که بر منبر کوفه می جوشید، می خروشید و ظلم و جنایت معاویه را محکوم می کرد.
تو ای محبوب من!
دنیایی جدید به من گشودی که خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش کند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا عشق بورزم، تا قدرت های بی نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم.
تو ای محبوب من!
رمز طایفه ای و درد و رنج هزار و چهارصد ساله را به دوش می کشی، اتهام و هجوم و نفرین و ناسزای هزار و چهارصد سال را همچنان تحمل می کنی، تو فداکاری می کنی، تو از همه چیز خود می گذری، تو حیات و هستی خود را فدای هدف و اجتماع انسان ها می کنی و دشمنانت در عوض دشنام می دهند و خیانت می کنند و تو ای امام، لحظه ای از حق منحرف نمی شوی و عمل به مثل انجام نمی دهی و همچون کوه در مقابل طوفان حوادث، آرام و مطمئن به سوی حقیقت و کمال قدم برمی داری. از این نظر تو نماینده علی و وارث حسینی و من افتخار می کنم که در رکابت مبارزه می کنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت می نوشم...
فرازی از وصیتنامه شهید دکتر مصطفی چمران به امام المحرومین
0 دیدگاه