Archives

شاهين فلاکت





اسم:شاهين
متولد21/1/1369
رنگ چشم:مشکي رنگ مو:مشکي وضعيت بدني:لاغر
علايق:عشق و حال+پاستيل خوردن
ورزش مورد علاقه:فوتبال {پرسپوليسي}
فعاليت:موسيقي رپ
شبکه هاي مورد علاقه: tapesh1 /tapesh 2/ MtvF/ Mtv5/ Viva /4funTV
خصوصيات:مهربان/گپ زدن/ تتو/پر سر و صدا و پر هيجان










فيلم مورد علاقه:فيلم زياد نگاه ميکنم واسه همين نميشه همه رو نوشت extremedogs /sillenthill
رشته:کامپيوتر
وب سايت رسمي:http://www.felakatmusic.com
وقتي شاهين 15 سالش بوده با يه دختر به اسم گلناز دوست ميشه و بينشون رابطه ي دوستانه بر قرار ميشه و ..
تا اينکه يه دفعه با هم بهم ميزنن بعدش دختره زنگ ميزنه ولي شاهين با اينکه دوستش داشته از سر لجبازي دختره رو ضايع ميکنه
تا اينکه گلناز خانوم ميره امريکا و اونجا ميفهمه که سرطان داره و به شاهين زنگ ميزنه و قضيه رو ميگه .شاهين هم بهش ميخنده و بهش ميگه ...{ اخه باورش نشده بوده}















ولي بعدش دختره ميميره و شاهين به اشتباهش پي ميبره و فشار وحشتناکي روش ايجاد مي شه تا اينکه معتاد ميشه {البته هر کس ديگه اي جاي شاهين بود شايد خودشو ميکشت}
ولي خوشبختانه الان ترک کرده







توي اهنگ چشمام نديد راجع به همين مطالب حرف زده البته با تتلو و پيشرو
توي اين اهنگ شاهين توي قسمت خودش از دختر مورد علاقش حرف ميزنه که از دستش داده و امير تتلو در قسمت خودش از زبون شاهين با دختره حرف ميزنه و در قسمت سوم رضا پيشرو به شاهين ميگه که اون دختري که دوستش داري مرده و تو بايد اعتيادو ترک کني مثلا ميگه:
شاهين چشاي تو به من دروغ نمي گه هيچ وقت يه ادم مرده اي واسه ما بدون نيشخند...




تازه جالب اینجاست که من یعنی محمد محمدی فاضل متولد 21/1/1369 هستم. یعنی فیکس هم سن شاهین عزیز. خداحافظ.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

اینارو!!!





سلام. امروز می خوام یک سری از کفش های عجیب رو براتون بزارم. امیدوارم که خوشتون بیاد. خداحافظ.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

بنای مکه

















کعبه بنائي است در ميان مسجد الحرام در شهر مکه در کشور عربستان سعودي. کعبه مقدس‌ترين مکان اسلام است. نام کعبه اشاره به چهارگوش «تکعيب» (مربع) بودن اين سازه دارد.











درأثر آمده‌است: که کعبه در محاذي «بيت المعمور» است، و بيت المعمور چهارگوش است، چون محاذي عرش است و عرش چهارگوشه‌است، چون کلماتي که دين اسلام بر آن استوار است، چهار است:

•سبحان الله .
•الحمد لله .
•لا اله الا الله .
•الله اکبر .























از اسماء کعبه: «البيت العتيق» و «البيت الحرام» . کعبه ارتباط مستقيم به ارکان اسلام دارد مخصوصاً فريضه حج، زيارت وطواف کعبه رکني از ارکان حج است. همچنين در اداي فريضه نماز نيز کعبه قبله گاه مسلمانان است.

















يک نماز در مقابل کعبه در مسجد الحرام برابر با صد هزار نماز و يک درهم خرج کردن در راه خدا در آن سرزمين برابر با صدهزار درهم است

















. دليل نامگذاري کعبه به بيت الحرام اين است که خداوند ورود مشرکان را به اين مکان مقدس حرام و ممنوع فرموده است.
بيت الله الحرام در شهر مکه قرار دارد و در تاريخ، مورد احترام همگان بوده است. بنا بر آياتي از قرآن و روايات معصومان عليهم السلام خانه کعبه نخستين و مقدس‌ترين بنا و اولين مسجدي است که بر روي زمين ساخته شده است.
در احاديث آمده است که در آغاز آفرينش سراسر زمين را آب فرا گرفته بود و نخستين خشکي که آفريده شد زمين زير کعبه بود که خشکي‌هاي ديگر از آن گسترده گشت. بر اساس روايات اسلامي، کعبه را ابتدا حضرت آدم ساخت و سپس حضرت ابراهيم عليه السلام به کمک پسرش اسماعيل عليه السلام تعمير و بازسازي کرد. کعبه در زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم و قبل از بعثت، به دست قريش و با همکاري رسول خدا، بر اساس بناي اوليه ابراهيم عليه السلام، دوباره بازسازي شد.





































خداوند کعبه و اطراف آن را «حرم» قرار داده است؛ يعني مقدس شمرده و ارتکاب گناه و قتل و شکار و تجاوز به جان و مال مردم و جنگ و دزدي و راهزني و ... را در آن جايز ندانسته است. وقتي مجرمي به آنجا پناه ببرد کسي حق مواخذه او را ندارد.
واقعه مهمي که در دوران عبدالمطلب، سرپرست و توليت کعبه، رخ داد، نجات معجزه آساي آن از ويراني به دست سپاه ابرهه و اصحاب فيل بود.
دومين حادثه مهم، تولد امير مؤمنان علي عليه السلام در آن بود. مقارن با ظهور اسلام، صدها بت فلزي و چوبي و سفالي در شکل‌هاي گوناگون در داخل و بيرون و بر روي ديوارها و سقف کعبه بود، اما در روز فتح مکه که در رمضان سال هشتم هجري رخ داد، رسول خدا وارد کعبه شد و همه بت‌ها را از بين برد.
























ساختمان کعبه به شکل مربع مستطيل و داراي چهار ضلع است که هر ضلع آن را رُکن مي‌نامند. به مجموع چهار ضلع ارکان کعبه مي‌گويند که سه رکن آن چنين نام دارند: رکن يماني، رکن شامي و رکن عراقي.
ساختمان کعبه 85 / 14 متر ارتفاع دارد، طولش 58 / 11 و عرضش 22 / 10 متر است. بناي کعبه از سنگ‌هاي سياه و سختي ساخته شده است که پرده سياهي بر روي آن قرار دارد.




























مي گويند نخستين بار حضرت اسماعيل عليه السلام پرده اي بر کعبه کشيد و بعدها قريش نيز چنين کردند و پرده‌داري، منصبي ويژه براي آنان محسوب مي‌شد. اکنون نيز آن پرده به صورتي خاص بافته و بر روي کعبه نهاده مي‌شود.

اين بناي شريف بخش‌هاي ديگري هم دارد؛ همچون حجر الاسود، ملتزم، مستجار، حطيم و حجر اسماعيل. در نزديکي آن نيز مقام ابراهيم و چاه زمزم واقع است.












































گفتني است توليت و مناصب کعبه هنوز باقي است.
منابع:
دايرةالمعارف تشيع، ‌ج 3

ساختمان کعبه 10 بار بنيان شده‌است






































بنا به گفتاره وتوضيح مؤرخ بزرگ اسلامي «الآزرقي» وتأييد واتفاق باقي مؤرخين ساختمان کعبه 10 بار بنيان شده‌است به اين ترتيب:

بنيان الملائکه .
بنيان شيث .
بنيان ابراهيم وپسرش اسماعيل .
بنيان العمالقه .
بنيان جرهم .
بنيان مضر .
بنيان قريش .
بنيان عبدالله ابن زبير .
بنيان حجاج ابن يوسف الثقفي .
ساختمان کنوني کعبه از زمان حجاج بن يوسف ثقفي وبازسازي همان ساختمان در دوران خلافت «سلطان مراد چهارم» از پادشاهان عثماني است که در سال 1040 هجري بر اثر ورود سيل به مسجد الحرام و تخريب آن از نو باسازي گرديد. اين ساختمان استحکام وقدرتمندي کامل دارد، بطوري که تاکنون تا دوران ما، به همان شکل کنوني پابرجا و استوار مانده‌است.

منبع ويکي پديا








































حجرالاسود

حجرالاسود، سنگي است سياه رنگ که بر ديوار رکن کعبه منصوب است و حاجيان هنگام طواف کعبه تبرکاً آن را لمس مي کنند و پيش از اسلام نيز اين مورد احترام بوده است.
از امام باقر عليه السلام روايت است که فرمود: سه سنگ از بهشت آمده: حجر الاسود و سنگ مقام ابراهيم و سنگ بني اسرائيل که چشمه هاي آب از آن مي جوشيد داستان نصب حجرالاسود توسط محمد امين رسول خدا صلي الله عليه وآله پيش از بعثت بسيار معروف و مشهور است که در ادامه مي آيد.


































حجرالاسود : يا سنگ سياه، از اجزاي بسيار مقدس مسجد الحرام بوده و در رکن اسود کعبه در ارتفاع 5/1 متري قرار گرفته‌است. اين سنگ مقدس، پيش از اسلام و پس از آن، همواره مورد اعتنا و توجه کامل بوده و در حقيقت در شمار عناصراصلي کعبه بوده‌است.


به لحاظ همين تقدس،محمد آن را نگاه داشت و ديگر سنگ‌هايي را که به شکل بت ساخته شده بود، به دور ريخت. حجرالاسود در جريان تخريب کعبه، که پنج سال پيش از بعثت صورت گرفت، در فاصله‌اي دور از مسجد واقع شد. در زمان نصب آن به جاي خود، قريش به نزاع پرداختند، اما با درايت محمد، همه قريش در فضيلت آن سهيم شدند و عاقبت به دست خود او نصب گرديد.





به مرور زمان و در اثر تحولات و تغييرات، از حجم نخستين اين سنگ کاسته شد و حتي به چند پاره تقسيم گرديد که آخرين بار قسمت‌هاي مختلف آن را به يکديگر متصل کردند و آن را در محفظه‌اي نقره‌اي قرار دادند. در حال حاضر تنها به آن اندازه که براي بوسيدن و استلام لازم است، جاي گذاشته‌اند. در سال 317 قمري يکي از فرقه‌هاي منسوب به اسماعيليان که به «قرامطه» شهرت داشت، حجرالاسود را از کنار کعبه برداشت و به احساء (منطقه‌اي در شرق عربستان) برد. اين گروه به مدت 22 سال- چهار روز کم- تا سال 339 هجري سنگ را در آنجا نگاه داشتند و سپس در عيد قربان همين سال، آن را به جاي نخست باز گرداندند.





پس از آن، طي سال‌هاي پياپي، حجرالاسود به طور عمد يا غيرعمد از جاي خود کنده شد و هر بار اجزايي از آن خرد و جدا گرديد. هر بار اين اجزا به هم چسبانده شد و همان گونه که گذشت، اکنون مجموعه آن در هاله‌اي از نقره قرار داده شده‌است. حجرالاسود بر ديوار کعبه در ارتفاع 5/1 متري زمين قرار دارد.



































استلام و بوسيدن آن سفارش شده و در نقل‌ها آمده‌است که محمد مقيد به استلام و بوسيدن آن بوده‌است.

گفتني است حجرالاسود آغاز و پايان طواف بوده و برابر آن سنگ سياهي روي زمين(تا انتهاي مسجد) کشيده شده‌است. به علاوه، چراغي سبز رنگ بر ديوار مسجد برابر حجرالاسود نصب شده تا راهنماي طواف کنندگان باشد.


































نيز نقل است که هنگام جنگ حجاج بن يوسف با عبدالله بن زبير ، کعبه توسط حجاج ويران گشت و آنگاه که به تعمير آن همت گماردند در نصب حجرالاسود دچار مشکل شدند زيرا هر يک از علما و قضات و بزرگان براي نصب آن مي رفتند، خانه خدا به لرزه مي افتاد و نسب حجر ميسر نگشت. در آن حال امام سجاد عليه السلام وارد مسجد شد و حجرالاسود را بي آنکه در مکه تزلزلي به وجود آيد، نصب فرمود.































ملتزم : قسمتي از ديوار و پايين ديوار کعبه را، که در يک سوي آن حجرالاسود و در سوي ديگرش باب کعبه قرار دارد، «ملتزم» مي‌نامند. اين محل را از آن روي ملتزم مي‌نامند که مردم در آن قسمت مي‌ايستند و به ديوار ملتزم شده، مي‌چسبند و دعا مي‌خوانند.

















در روايتي آمده‌است که محمدصورت و دست‌هاي خود را روي اين قسمت از ديوار قرار مي‌داد. همچنين، از محمد نقل شده‌است که گفت: ملتزم، محلي است که دعا در آنجا پذيرفته مي‌شود و بنده‌اي نيست که در آنجا خدا را بخواند و خداوند دعايش را اجابت نکند. يکي از کارهايي که در اينجا انجام مي‌شود، آن است که بنده دست را بر ديوار اين بخش گذاشته، و به گناهان خود اعتراف کند.











امام صادق گفت:«فإنّ هذا مکانٌ لم يقرّعبدٌ لربّه بذنوبه ثمّ استغفرالله الاّ غَفَرالله له»؛ «هيچ بنده‌اي در اينجا اعتراف به گناهانش نمي‌کند، و طلب استغفار نمي‌نمايد، جز آن که خداوند او را مي‌بخشد.»



















شاذروان : همان برآمدگيهايي است که در اطراف خانه خدا قرار دارد، و آن بخشي از کعبه‌است که توسط قريش از ساختمان کعبه کاسته شد. و هم اکنون همانند پوششي اطراف خانه را در برگرفته‌است. شاذروانِ کنوني از ساخته‌هاي سلطان مراد چهارم در هنگام ساختمان کعبه در سال 1040 هجري است. زماني که در بازسازي‌هاي کعبه، ابعاد خانه قدري کوچک‌تر از بناي ابراهيمي بنا شد، براي حفظ ابعاد اصلي، فضاي عقب نشيني شده را با ساخت سکويي کم ارتفاع، علامت گذاري کردند که «شاذَروان» ناميده شد و چون ملاک در طواف، حدّ اصلي کعبه است; فقها براي حصول شرط خروج طواف گزار از کعبه، طواف بر روي شاذروان را صحيح نمي‌دانند.











بنابراين، شاذروان همان سنگ مايلي است که بخش تحتاني ديوار کعبه را تا روي زمين پوشانيده‌است، به اضافه بخشي که در مقابل حجراسماعيل به صورت پلّهي ساخته شده‌است که ارتفاع آن از سطح زمين بيست سانتيمتر و عرض آن چهل سانتيمتر است. اين پله جايگاه مردمي است که براي دعا و تضرع به درگاه الهي بر روي آن مي‌ايستند و سينه و شکم خود را بر کعبه قرار مي‌دهند و دستان را بر بالاي سر خود و بر ديوار کعبه مي‌گذارند. علت آنکه در اين قسمت شاذروان قرار داده نشده، اين است که در بناي ابراهيم ، حجر اسماعيل جزو خانه کعبه بوده‌است که در ساختمان قريش به علّت کمبود مال حلال از خانه کاستند و بر حجر افزودند.

















همچنين در پايين درِ کعبه، شاذروان قرار داده نشده و به صورت پلهاي صاف به طول 345 سانتيمتر ساخته شده‌است که مردم در ملتزم بر آن ميايستند و به درگاه خداوند دعا و نيايش مي‌کنند. در بالاي «شاذَروان» حلقه‌هاي از مس قرار دارد که در هنگام پائين آوردن جامه کعبه (کسوة الکعبه) لب جامه به اين حلقه‌ها مي‌بندند تا اينکه جامه محکم واستوار باشد.

منابع:
المعارف و المعاريف، ‌ج 2، ‌ص 693؛ وسائل الشيعه، ج 9، ص 402؛ تاريخ تحليلي اسلام، ‌شهيدي، ص 40
ويکي پديا































اِستلام

اِستلام، اصطلاحي فقهي درباره يکي از برنامه ها و مراسم حج و به معناي لمس کردن و دست زدن و بوسيدن است، بنابراين استلام حجر الاسود يعني لمس کردن و بوسيدن حجرالاسود به هنگام طواف، فقهاي اسلامي مي گويند که هر گاه مسلماني وارد مسجدالحرام در مکه شده و قصد طواف گرد خانه خدا ( کعبه ) را دارد. لازم است طواف خود را از مقابل حجرالاسود که در رکن يماني کعبه قرار دارد شروع کرده و بدانجا نيز ختم کند.




























از اين رو مستحب است که طواف کننده هنگام آغاز طواف خود نزديک حجرالاسود رفته و به پيروي از سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حجرالاسود را در ميان دست خود گرفته و آن را استلام کند و ببوسد و در صورت عدم امکان با دست به آن اشاره کند و دعاي مأتور در آن باره را بخواند.























محدث شهير شيخ حرّ عاملي در وسائل الشيعه در ابواب حج در باب استحباب استلام حجر الاسود، احاديث زيادي درباره استحباب دست کشيدن و بوسيدن حجرالاسود نقل مي کند و مي گويد در تمامي طوافها چه واجب و چه مستحب، استلام حجرالاسود شايسته است و بهتر است با دست راست لمس نمايند و آنگاه سنگ را ببوسند.

















از روايات اسلامي استفاده مي شود که استلام و دست کشيدن، نوعي بيعت و پيمان با خداوند است و در روز قيامت خداوند آن سنگ را با زباني گويا محشور مي سازد و درباره کساني که به بيعت با او وفا نموده اند گواهي مي دهد. و گفته اند که آن سنگ دست خدا در زمين است که با استلام، با او بيعت مي شود.

منابع :
وسائل الشيعه، ج 13، ص 316
































داخل کعبه چيست ؟

(گزارشى از دو بار تشرف به داخل كعبه در شعبان المعظم 1416 و شعبان المعظم 1417)


درگاه در خانه كعبه كه از سنگ تيره‏اى ساخته شده است. وسعتى در حدود يك و نيم در يك متر داشته و به اندازه بيست سانتيمتر گودتر از كف داخل بيت قرار دارد.

در درون كعبه سه ستون چوبى منبّت كارى شده از چوب عود وجود داشت كه قطر هر يك حدود 25 سانتيمتر به نظر مى‏رسيد .











ديوارهاى دور داخل بيت تا حدود 2 متر از سنگ مرمر رخام سفيد متمايل به زرد كهربايى پوشيده شده بود كه كف بيت هم از همين سنگ‎ها، فرش گرديده است.




















همانطور كه قبلا توضيح دادم. كعبه داراى دو سقف مى‏باشد كه سقف اصلى از داخل بيت ديده نمى‏شد و روى سقف داخلى كعبه تا لبه سنگ‎ها در اطراف با پرده حرير قرمز رنگ پريده‏اى كه سال‎ها از قدمت آن گذشته بود، پوشانيده شده است.








بر روى پرده، اسامى پروردگار و عباراتى چون «لا اله الا الله‏»، «محمد رسول الله‏»، «يا منان»، «يا حنان» و «يا كريم» نقش بسته شده است. ستون‎ها تا مرز سنگ‎هاى ديوار، از چوب و باقى بالاى آنها را پرده پوشانيده است.






















پلكان بام خانه خدا در ناحيه ركن شامى پس از ورود به داخل بيت در دست راست قرار دارد كه با پرده‏اى كه از بالا بر روى آن افتاده بود. چيزى از در و محل آن به نظر نمى‏رسيد.









در ناحيه ركن شامى داخل كعبه، برآمدگى يك متر در يك متر وجود داشت كه نشان دهنده در بام كعبه بود. ليكن همانطور كه پيشتر اشاره شد، همان پرده مخصوص بر روى آن افتاده بود كه چيزى در ظاهر نمايان نبود. سكوت عجيبى بر داخل بيت حاكم بود، با تمام آن همهمه و سر و صدا در خارج كعبه، هيچگونه صدايى به داخل نفوذ نمى‏كرد.

































اندازه اضلاع درونى كعبه از گوشه حجرالاسود تا گوشه شامى حدود (80/7 متر) و فاصله ميان ركن يمانى و ركن حجر الاسود 5/6 متر مى‏باشد. بنابراين مساحت تقريبى داخل بيت حدود پنجاه متر است.







در داخل بيت، جانب ركن يمانى، هيچگونه آثارى از شكاف ورودى حضرت فاطمه بنت اسد به هنگام زايمان حضرت امير، على بن ابيطالب عليه السلام، وجود نداشت.









ناصر خسرو در سفرنامه خود، به روزنه‏هايى در چهار ركن سقف كعبه اشاره مى‏كند كه اين روزنه‏ها به شكل مربع و داراى سنگ مرمر شفاف يمنى بوده است كه با تابش اشعه آفتاب، داخل بيت بدان‎ها روشن مى‏گرديده است.













فعلاً از اين روشنايى خبرى نيست و شايد در سقف اصلى بيت قرار داشته است كه با سقف دوم و پرده‏اى كه توصيف آن گذشت، ديگر روشنايى و نور به داخل بيت نفوذ نمى‏كند.











زمين كعبه از سنگ‎هاى مرمر سفيد متمايل به زرد پوشانيده شده است كه تعداد آنها تقريبا 38 يا 40 عدد بود.

گزارش بازديد دوم شعبان المعظم 1417

پس از آن كه در ركن‏هاى مختلف و نقاط ديگر بيت، نماز خواندم، داخل بيت پس از تعمير مجدد، تغييرات زيادى كرده بود كه مشهودات خود را به قلم تحرير در مى‏آورم:
























سقف دومى را كه در داخل بيت، زير سقف اصلى قرار داشت، برداشته بودند.

ديوارها 32 از ارتفاع كف تا سقف، همه سنگ مرمر خاكسترى روشن بسيار زيبا شده است. و 31 باقى بالاى سنگها، به همراه سقف خانه، از پارچه حرير سبز رنگى كه مزيّن به اسماء مبارك خداوند بود پوشانيده شده؛ همانند پارچه‏اى كه بر روى قبر مبارك پيامبر افتاده است از قبيل لا اله الا الله‏ و محمد رسول الله‏.






















سه ستون بسيار زيبايى در وسط كعبه قرار داده شده كه پايه‏هاى اين ستون‎ها، از روى زمين به ارتفاع 25 سانتيمتر، از همان سنگ مرمر خاكسترى موجود در كف و اطراف، ساخته شده و باقى ستون تا سقف از چوب قهوه‏اى زيبايى روكش گرديده است. اين چوب‎ها به قطر 5 سانتيمتر بود كه به صورت نوارهايى از بالا تا پايين روكش گرديده است.


























بنابراين از كف كعبه ارتفاعى حدود 9 متر را مى‏تواند ديد كه ديوارها 32 از سنگ و31 باقى از بالا توسط پارچه پوشانيده شده است كه اين پارچه، سقف را هم در برمى‏گيرد.

دو مفتول سيمى از دو طرف كعبه به طورى كه سه ستون در وسط كعبه را در برگرفته است، كشيده شده كه بيش از 70 عدد وسائل نقره‏اى كه بعضى از آنها مطلا بود، بدان آويز گرديده است.

اين وسايل اشيايى از قبيل آفتابه، لگن، قهوه خورى و كاسه‏هاى مختلف و از اين قبيل اشيا در سرتاسر كعبه آويزان گرديده است. كه پس از تحقيق اظهار كردند كه اين وسائل از زمان رسول اكرم تا كنون جزو عتيقه‏هاى خانه كعبه، در كعبه نگهدارى مى‏شود.








































در گوشه دست راست خانه، كعبه پس از ورود؛ يعنى در ركن شامى يك متر به داخل كعبه برآمدگى وجود دارد و در يك لنگه‏اى مطلا كه به طرز بسيار زيبايى با آيات قرآن آراسته گرديده قرار داشته كه در بام كعبه مى‏باشد. همچنين قفلى مستطيلى كه باز از طلا و به آيات قرآن مزين گرديده، بر آن زده شده بود. اين در به طرف راست باز مى‏شود. در ديوار بين ركن حجر الاسود و ركن شامى؛ يعنى ديوارى كه پس از ورود به كعبه در سمت راست قرار مى‏گيرد لوح يادبودى سنگى بر ديوار قرار داشت. اولين يادبودى از تعميرات و ترميمى كه در زمان ملك خالد در سال 1397 هجرى صورت گرفته است و كليه تغييراتى كه در بيت صورت گرفته بر آن تابلو حك گرديده بود. اين لوح از سنگ مرمر زرد رنگى تشكيل شده است. لوح دوم باز از سنگ مرمر زرد رنگ بود كه شفاف‏تر و زيباتر از آن مى‏نمود و تمامى تغييرات و ترميم‏هايى كه اخيرا توسط ملك فهد صورت پذيرفته بود در اين تابلو وارد شده است. اين تغييرات شامل تغيير سنگ‎هاى شاذروان كه از سنگ مرمر زيبايى پوشانيده شده است و بر روى هر قطعه سنگ مرمر، يك حلقه فلزى طلايى چسبانيده‏اند كه محل اتصال پرده كعبه مى‏باشد.



































در گوشه دست راست خانه، كعبه پس از ورود؛ يعنى در ركن شامى يك متر به داخل كعبه برآمدگى وجود دارد و در يك لنگه‏اى مطلا كه به طرز بسيار زيبايى با آيات قرآن آراسته گرديده قرار داشته كه در بام كعبه مى‏باشد. همچنين قفلى مستطيلى كه باز از طلا و به آيات قرآن مزين گرديده، بر آن زده شده بود. اين در به طرف راست باز مى‏شود. در ديوار بين ركن حجر الاسود و ركن شامى؛ يعنى ديوارى كه پس از ورود به كعبه در سمت راست قرار مى‏گيرد لوح يادبودى سنگى بر ديوار قرار داشت. اولين يادبودى از تعميرات و ترميمى كه در زمان ملك خالد در سال 1397 هجرى صورت گرفته است و كليه تغييراتى كه در بيت صورت گرفته بر آن تابلو حك گرديده بود. اين لوح از سنگ مرمر زرد رنگى تشكيل شده است. لوح دوم باز از سنگ مرمر زرد رنگ بود كه شفاف‏تر و زيباتر از آن مى‏نمود و تمامى تغييرات و ترميم‏هايى كه اخيرا توسط ملك فهد صورت پذيرفته بود در اين تابلو وارد شده است. اين تغييرات شامل تغيير سنگ‎هاى شاذروان كه از سنگ مرمر زيبايى پوشانيده شده است و بر روى هر قطعه سنگ مرمر، يك حلقه فلزى طلايى چسبانيده‏اند كه محل اتصال پرده كعبه مى‏باشد.
تعداد قطعات سنگ‎هاى مرمر شاذروان در فاصله ركن يمانى تا ركن غربى 17 عدد مى‏باشد و تعداد سنگ‎هاى مرمر از ركن يمانى تا ركن حجرالاسود 15 قطعه بود و همانطور كه پيش از اين گفته شده بر روى هر كدام يك حلقه طلايى نصب گرديده و پرده كعبه را بدان اتصال مى‏دهند.







































تغيير ميزاب و ترميم آن، ترميم پله بام كعبه و تذهيب درب آن، سنگفرش كردن كف كعبه و ديوارها و برداشتن سقف داخلى كعبه و ترميم سنگ‎هاى بام كعبه و تعويض آنها، تعويض ستون‎هاى داخلى كعبه از تغييراتى است كه در اين ترميم آمده و در لوح حك گرديده است به تاريخ رجب 1417. لوح سنگى سوم بسيار قديمى بود و هر قدر دقت كردم متأسفانه نتوانستم كلمات آن را بخوانم. در ديوار مقابل؛ يعنى بين ركن غربى و ركن يمانى شش لوح يادبود سنگى بر روى ديوار قرار داشت كه تابلو اول دست راست به مساحت حدود 80×40 سانتيمتر بود اين لوح از سنگ مرمر زرد رنگى ساخته شده است. در متن تابلو عبارت «الملك المنصور المتنصر باللّه‏» را توانستم بخوانم و «ترميم ركن يمانى» كه سنه تحرير سنگ 629 هجرى بود.















لازم به ذكر است كه در سال 559 هجرى، ركن يمانى بر اثر زلزله فرو ريخت و خراب شد كه در سال629 هجرى المستنصر عباسى آن را تعمير كرد.













لوح دوم از سمت دست راست (بين ركن غربى و ركن يمانى) سنگى زرد رنگ و بسيار قديمى كه در ابعاد 70×35 سانتيمتر بود و اشعارى را دو طرف آن ظاهرا احساس نمودم ليكن به قدرى خطوط ساييده شده بود كه نتوانستم حروف را تشخيص دهم و نه سال تحرير آن را. لوح سوم لوح سنگى برجسته بسيار زيبايى بود كه ابعاد آن حدود 80×80 سانتيمتر بود كه باز از سنگ مرمر زرد رنگ بسيار زيبايى بود. اطراف چهارگوشه آن دايره‏هايى برجسته بر روى سنگ وجود داشت. متأسفانه هيچ كلمه‏اى را نتوانستم بخوانم. لوح چهارم، تابلو مربع شكل از سنگ تيره به ابعاد 45×45 سانتيمتر ـ تقريبا ـ بود كه با خط كوفى جملات «لا اله الا الله‏» و «محمد رسول الله‏» در چهار طرف اين سنگ به طرز زيبايى ترسيم شده بود خطوط سفيد رنگ بود بر زمينه‏اى تيره.

























لوح پنجم باز براى اينجانب غير قابل تشخيص و خواندن بود. لوح ششم كه در چند سانتيمترى ركن يمانى قرار داشت، باز از سنگ مرمر زرد رنگ پريده‏اى تشكيل شده بود. ابعاد آن حدود 70×40 سانتيمتر و از حروف و كلمات زيادى نوشته شده بود كه اينجانب فقط كلمه «الملك المظفر ابونصر» را در وسط توانستم بخوانم و سنه تحرير آن 827 هجرى بود.






















البته كليه اين لوح‏ها در ارتفاعى حدود 180 سانتيمتر زمين بر روى ديوار نصب گرديده بود كه اين لوح‏ها طورى نصب گرديده كه لبه آنها هيچ فرورفتگى يا برآمدگى در سطح ديوار به وجود نياورده است.از تغييرات ديگرى كه در داخل كعبه به وجود آمده است بين ستون اول سمت چپ و ستون وسط؛ يعنى تقريبا پس از ورود، مقابل در كعبه صندوق بزرگى است به ابعاد يك متر در 70 سانتيمتر كه از همان سنگ مرمرى كه در ديوارها و كف كعبه استفاده شده، ساخته‏اند و در اين محل قرار داده‏اند.
























نقطه ديگرى كه وجود داشت در ديوار مقابل در خانه كعبه يعنى بين ركن يمانى و ركن غربى در زير تابلوى چهارم كه همان تابلو لا اله الا الله‏ و محمد رسول الله‏ است، كمى به طرف چپ و به طرف ركن يمانى كه فاصله‏اى در حدود يك متر و نيم از ركن يمانى سنگى قهوه‏اى به ابعادى كه عرض آن به اندازه دو پاى دو زانو زده، يعنى حدود35 سانتيمتر و طول آن حدود 70 سانتيمتر بود كه بالاى سنگ به شكل محراب گِرد بود همانطور كه در شكل ترسيم شده است:

آنان كه توجه داشتند، سعى مى‏كردند روى آن سنگ دو ركعت نماز به جاى آورند كه محل نماز پيامبر اسلام در روز فتح مكه بوده است.

منبع:

مجله ميقات حج، شماره 18، هادى فرهنگ انصارى-- تبيان











































فضيلت و اسرار كعبه
عرفا به تأسّى از آيات و روايات، براى كعبه فضايل و اسرار بسيار بيان داشته اند كه به اندكى از آن اشاره مى شود:

كعبه، مكانى كه خداوند متعال در شهر مكّه (يا بكه) قرار داده است. در روايات و كتب عرفانى آمده است: اوّلين قطعه خاكى كه در روى زمين ظاهر شده مكان كعبه بود و خداوند زمين را از اين ناحيه گسترانيد; از اينرو مكه را «امّ القرى» ناميده است.































امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود:

«خداوند آنگاه كه خواست زمين را بيافريند، به بادهاى چهارگانه دستور داد تا بر روى آب وزيده و آن را موّاج ساخته و كفهاى آن را در مكان اين خانه جمع كند و تلّى (كوهى ـ تبّه اى) از آن بسازد. پس زمين را از زير اين كوه گسترش داد و آيه شريفه «إنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً» (1) اشاره به آن است. پس اوّلين بقعه اى كه در زمين خلق شد كعبه بود، سپس زمين از آن امتداد يافت.» امام صادق ـ عليه السلام ـ فرموده است:

«دوست داشتنى ترين جاى زمين، مكّه است. در نزد خداوند هيچ خاكى محبوبتر از خاك مكّه، هيچ سنگى محبوبتر از سنگ مكّه، هيچ درختى محبوبتر از درخت مكّه، هيچ كوهى دوست داشتنى تر از كوه مكّه و هيچ آبى محبوبتر از آب آن نيست.» همچنين از امام صادق ـ ع ـ است كه فرمود:

«خداوند تبارك و تعالى مسجد الحرام را قبل از زمين آفريد، سپس زمين را از آن گسترانيد.» به بيان روايات، نگاه كردن به كعبه عبادت و موجب محو گناهان است.

احترام «ماههاى حرام» به ايّام حج و زيارت كعبه است. جنگ در ماه ذيحجه، از آن جهت كه ماه حج است تحريم گشته و در ذيقعده از آن جهت كه ماه قبل از حج و ماه آماده شدن حاجيّان است حرام شده است زيرا حاجى بايد آرامش خاطر و امنيّت داشته باشد. و محرّم ماه برگشت حاجيّان و اسكان يافتن و رفع خستگى آنها از سفر حج است و اگر ماه رجب را ماه حرام قرار داد از آن جهت است كه ماه حج عمره است.(2) آرى خداوند به احترام حج و حاجيّان، اين ماهها را ماه حرام و امن قرار داد تا همگان به بركت حج مدّتى از سال را در امنيّت باشند.






























محى الدين عربى مى گويد:

«بدان كه خداوند متعال كعبه را به عنوان گنجى به وديعه نهاده است. رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ خواست تا آن گنج را خارج ساخته و به مرم انفاق كند ولى به جهت مصلحتى، از آن صرفنظر كرد... و آن سرّ تا كنون باقى است. امّا روزى در سال 598 كه من در تونس بودم لوح زرّين از كعبه به سوى من آمد كه در آن لوح اثر انگشتى به عرض يك شبر و به طول يك شبر يا بيشتر بود. در آن لوح به قلمى كه من نمى شناختم نوشته اى بود و اين جريان به سبب وجهتى كه بين من و خدايم بود پيش آمد. من از خدا خواستم كه آن لوح را به جاى خود برگرداند و اين كار به جهت حفظ ادب در محضر رسول خدا بود كه اگر آن لوح به مردم نشان مى دادم فتنه كور در ميانشان به وجود مى آمد و من بدين مصلحت از افشاى آن خوددارى كردم. اما حضرت رسول اكرم ـ ص ـ بدين جهت آن را ترك نكردند بلكه آن را باقى گذاشتند تا حضرت قائم در آخر الزمان به امر خدا آن را خارج سازد. آن حضرتى كه جهان را پُر از عدل و قسط مى كند همانطور كه پُر از ظلم و جور شده بود. و خبرى نيز در اين خصوص وارد شده است.»(3) ازاينرو پيامبراكرم ـ ص ـ فرمود است: «هركه در مكه بميرد مانند آن است كه درآسمان دنيا مرده است.» همچنين وى در خصوص كعبه مى گويد:
















«خانه كعبه اوّلين خانه اى است كه معبد مردم قرار داده شده و نماز در آن با فضيلت تر از نماز در غير آن است خانه كعبه از نظر زمان قديمى ترين مسجد است و اين خانه از هنگامى است كه خدا دنيا را آفريد. پس اين خانه همان خانه اى است كه خدا از تمام خانه ها برگزيده است، و براى آن است سرّ اوّليت در ميان همه معبدها كه 120 هزار پيامبر، غير از اولياى الهى، بر آن طواف كرده اند.

























هيچ پيامبر و وليى نبوده است كه به اين خانه و بلد حرام تعلّق خاطرى نداشته باشد پس يقيناً اين خانه موطن ظهور دست خدا ولى حقّ و وديعه الهى است پيامبر اكرم ـ ص ـ درخصوص اين خانه فرمود: «به خدا كه تو بهترين زمين خدا و محبوبترين زمين نزد خدا هستى و اگر مرا از تو خارج نمى كردند من هرگز از تو خارج نمى شدم.» پس اگر كسى اين خانه را ببيند ولى بر حالت الهى و نورانى وى نيفزايد، از بركت خانه چيزى عايد او نشده است; زيرا اين خانه خزانه خدا از بركات و هدايت است.»تبيان


These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

خودمونی که بزرگ میشه


سلام. هر وقت می شینم و البوم بچگیم رو می بینم همیشه به این فکر می کنم که چقدر عوض شدم و چقدر بزرگ شدم. وقتی عکس پدرم و خانواده و فامیل رو که می بینم متوجه این موضوع می شم که چقدر بزرگترامون زود پیر شدن یا بهتر بگم چقدر زود پیرشون کردیم. حالا بعد از بیست سال از گذشت زندگیم از خودم می پرسم که یعنی می شه که بابام عروسی و عاقبت به خیری پسرش رو ببینه؟ وقتی به البوم بچگیم نگاه می کنم می گم که چقدر زود گذشت چقدر زود و میدونم که چند سال دیگه هم که انشاالله عروسی کردم می شینم و می گم که انگار همین دیروز بود که تو عروسی فامیل ما مجرد ها جمع می شدیم و بابا کرم می خوندیم.


(افسوس که عمر به بطالت بگذشت بار گنه بدون طاعت بگذشت فردا که به صحنه مجازات روم گویم که هنگام ندامت بگزشت)

خداحافظ.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

بيوگرافي راجرفدرر










بيوگرافي :

بي شک يکي از بزرگترين تنيسور هاي جهان کسي نيست غير از راجر فدرر سوئيسي که در حال حاضر در رتبه ي دوم رده بندي جهاني قرار دارد.البته او در يکي ذو سال اخير نتايج خيلي خوبي را کسب نکرده است ولي زمان اوج خودش تنيسوري بي رغيب و بسيار خوب بود.















مشخصات :

راجر فدرر ، متولد 8 آگوست سال 1981 ميلادي (ساعت 8:40 دقيقه ي صبح)،محل تولد بازل سوئيس،قد 185 سانتيمتر،وزن 82 کيلوگرم،نام پدر و مادر رابرت و لينت،شغل تنيسور(راست دست)،ساير علايق : ورزش هايي چون گلف،فوتبال و اسکي،بازي با پلي استيشن(چه جالب دقيقاٌ مثل خودم)،گوش دادن به موسيقي،ماشين سواري و بازي با ورق(!!!).























راجر از 8 سالگي يادگيري تنيس را آغاز کرد تا در سن 10 سالگي همه از بازي او با هيجان و تعريف و حيرت سخن مي گفتند.او در سن 13 سالگي زادگاهش را براي تحصيل حرفه اي تنيس به مقصد آکادمي تنيس سوييس ترک کرد.او تا سن 16 سالگي درگير مصدوميت هاي عجيب و غريبي بود.در سال 1998 به صورت حرفه اي به اتحاديه ي تنيس جهان ملحق شد و در سال 2001 در اولين تورنومنت جهاني اش که در ميلان برگزار مي شد توانست مقام اول را کسب کند.تا حال حاضر که او حدود 17 الي 18 قهرماني گرند اسلم دارد.او را مي توان بازيکني بسيار بزگ با فور هند هاي استثنايي و سرويس هاي وحشتناک براي حريف با چرخش و اسنيپي که حريف را با مشکل رو به رو مي کند؛ناميدشايد گفتن اين نکته هم خالي از لطف نباشد که او به سه زبان زنده ي دنيا انگليسي،فرانسوي و آلماني مسلط است

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

نيکلاس کيج








نام: نيکلاس کيج - نام اصلي: نيکلاس کاپولا
سال تولد: 7 ژانويه 1964 - محل تولد: لانگ بيج / کاليفرنيا
















او دوازده سال داشت که پدر و مادرش از هم جداشدند. او همراه پدرش به سانفرانسيسکو رفت. او عاشق بازيگري بود. تا اين حد که تحصيل در دوران دبيرستان را رها کرد و وارد کنسرواتوار جوانان سانفرانسيسکو شد و يک سال بعد در سال 1981 بازيگري را از تلويزيون شروع کرد.












نام: نيکلاس کيج
نام اصلي: نيکلاس کاپولا
سال تولد: 7 ژانويه 1964
محل تولد: لانگ بيج / کاليفرنيا
همسر پاتريشيا آرکت (بازيگر)
برادرزاده فرانسيس فوردکاپولا (کارگردان)
برنده اسکار:
ترک لاس وگاس (1995)
کانديد گلدن گلاب: اقتباس (2002)


















او دوازده سال داشت که پدر و مادرش از هم جداشدند. او همراه پدرش به سانفرانسيسکو رفت. او عاشق بازيگري بود. تا اين حد که تحصيل در دوران دبيرستان را رها کرد و وارد کنسرواتوار جوانان سانفرانسيسکو شد و يک سال بعد در سال 1981 بازيگري را از تلويزيون شروع کرد. چندي نگذشت که وارد عالم سينما شد و خيلي زود به عنوان يک چهره جوان به شهرت رسيد.
او در سال 1995 براي بازي در نقش يک نويسنده دائم الخمر در فيلم ترک لاس وگاس اسکار بهترين بازيگر را دريافت کرد.
او مهارت خود را در اجراي دو نقش کاملا متفاوت و رودررو در فيلم تغيير چهره (جان وو، 1997) به معرض نمايش گذاشت.
پس از سه چهار سال،‌ نيکلاس کيج بار ديگر نام خود را در محافل سينمايي سر زبانها انداخت. بازي قدرتمندانه او در دو نقش - دو برادر دوقولوي نويسنده - در کمدي مبتکرانه اقتباس، نويد دومين اسکار را به او مي دهد.
























بخشي از فيلمشناسي:
اقتباس (اسپايک جونز، 2002)
رمزگويان (جان وو، 2002)
هشت ميليمتري (جوئل شوماخر، 2000)
سرقت در 60 ثانيه (1999)
بيرون آوردن مردگان (مارتين اسکورسيزي، 1999)
چشمان مار (برايان دي پالما، 1998)
تغيير چهره (جان وو، 1997)
هواپيماي ويژه محکومين (سايمون وست، 1997)
صخره (مايکل بي، 1996)
ترک لاس وگاس (مايک فيگيس، 1995)
بوسه مرگ (باربه شرودر، 1995)
گرفتار در پارادايز (جرج گالو، 1994)
مي توانست براي شما اتفاق بيفتد (اندرو برگمن، 1994)

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

قدر خوشي ها را بدانيم

سلام. ما ادم ها هميشه از زندگيمون ناراضي هستيم. نمي دونم چرا؟ اما واقعا هيچ وقت اونجوري كه بايد و شايد شكر خدا رو نمي كنيم. خود شما در طول بيست و چهار ساعت چقدر خدا رو شكر مي كنيد كه چهار سطون بدنت سالمه. نه خدايش چقدر؟ هان؟! خداحافظ.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

بخند تا دنيا به روت بخنده

سلام. ما ادم ها بعضي وقتها انقدر به خودمون سخت مي گيريم كه حتي كوچكترين شادي رو به خودمون زهر مي كنيم. مثلا خود من هميشه به خودم مي گم بعد از هر خنده اي يك گريه اي پشتش هست. اين چند روزه هم بنا به مسعله اي خيلي خيلي خنديدم و شاد بودم. راستش مي ترسم كه بعد از همه ي اين خنده ها يك مصيبتي بزرگ مثل هميشه پشتش باشه. از خداوند بزرگ و تبارك و تعالي مي خوام كه مثل هميشه مرا در پناه گرم و مهربانش قرار بده و اين خنده ها به شيريني ها و خنده هاي بيشتري تبديل بشه و به قول اقاجون خدابيامرزم انشا الله عاقبتم به خير بشه. (همانا خداوند اند اگاهي و اند مهرباني و اند لطافت است). پس خودم رو به خدا مي سپارم كه ما همه و همه از خداييم و به سوي او باز خواهيم گشت.
يا لطيف ارحم ابدك ضعيف يا ارحم الراحمين الهم صل الا محمد و ال محمد و اجل فرجهم

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

اي كاش!

سلام. اي كاش ها و كاشكي هاي زندگيتون رو تا به حال شمرديد؟ به چند تا از اين كاشكي ها رسيديد؟ به چندتاش نرسيديد؟ به چندتاش ارزو داريد كه برسيد. اصلا تا به حال از خودتون پرسيديد كه چرا اين كاشكي هاي زندگي كي تموم مي شه. به هر حال همه ي ما ادم ها يك سري كاشكي ها داريم ديگه! يكي ماشين مي خواد يكي خونه مي خواد يكي سلامتي مي خواد يكي بچه مي خواد. به اميد اينكه همه به تموم كاشكي هاي زندگي شون برسند. خداحافظ.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

چهل روز از رفتن پدر بزرگ گذشت


سلام. پريروز چهلم پدر بزرگم بود. مرد خوبي بود، ما كه خيلي خيلي دوستش داشتيم. خيلي اروم بود. خيلي شيرين بود حتي از همه ي پدر بزرگ هاي دنيا بهتر و خوبتر و شيرين تر بود. جاش خيلي خاليه. وقتي كه تو خيابون ها راه ميرم و پارچه هاي افرادي رو كه از كربلا برگشتن رو كه مي بينم دلم هري ميريزه پايين اخه من پدر بزرگم زائر كربلا بود. خدا بيامرزدش. خداحافظ.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

لئوناردو ویلهلم دی‌کاپریو



لئوناردو ويلهلم دي‌کاپريو در 11 نوامبر سال 1974 در کاليفورنياي آمريکا به دنيا آمد.
پدرش جورج دي کاپريو نويسنده و مادرش ارمهاين ايندربرکن. اجداد لئوناردو اهل ايتاليا و آلمان بودند. نام لئوناردو توسط مادر او و به خاطر نام لئوناردو داوينچي و هنگامي که نقاشي اين هنرمند را در ايتاليا مشاهده كرد، براي او انتخاب شد.
مادر و پدر لئو هنگامي که او تنها 1 سال داشت از يکديگر جدا شدند و وي همراه مادرش در محله فقيرنشين ايکو پارک که معروف به زاقه‌هاي هاليوود است، زندگي کرد و بزرگ شد.







































دي‌کاپريو بازيگري را در5 سالگي با بازي در مجموعه تلويزيوني امپر روم آغاز کرد اما به علت رفتارش از پروژه اخراج شد و پس از آن تصميم گرفت تا تحصيلاتش را به طور جدي آغاز کند.
در ابتداي دوران کارش مدير آژانس و مدير برنامه‌هايش به او گوش زد کردند که نام لئوناردو بيش از حد غيرانگليسي و خارجي است و او بايد نامش را به لني وليامز تغيير دهد اما لئوناردو نپذيرفت و با بازي در فيلم زندگي بچه در سال 1993 وارد سينما شد.
















آغاز کار لئوناردو در سال 1989 با بازي در نقش گري بکمن در سريال تلويزيوني بود، در همين هنگام بود که با يکي ديگر از بازيگران سينما توبي مگي آشنا شد. در سال 1993 در نقش توبي در فيلم خوش درخشيد و نامش در فهرست عنوان بهترين هنرپيشه نقش دوم قرارگرفت.
در همان سال با ايفاي زيباي نقش يک معلول ذهني در فيلم گيلبرت گرپ چه مي‌خورد در کنار جاني دپ قرار گرفت که ثمره‌اش کانديد شدن براي جايزه اسکار در سن 19 سالگي‌ بود.

















در سال 1996 دي‌کاپريو در نقش رومئو در فيلم جديد رومئو و ژوليت حاضر شد. اما با اين همه فعاليت و کارنامه خوب هنري فيلم پر سرو صداي تايتانيک (1997 ) بود که او را تبديل به فوق‌ستاره‌اي در دنياي هاليوود کرد. تايتانيک فيلمي بود با 11 کانديداي اسکار با درصد بيشترين فروش فيلم در تاريخ سينما.



























بعد از موفقيت بزرگ تايتانيک او حضوري نچندان دلچسب در فيلم سلبرتي وودي آلن داشت. بعد از آن لئوناردو در فيلم ضعيف ساحل ظاهر شد، فيلمي که از نظر منتقدان و تماشگران راضي کننده نبود.
در سال 2002 دي‌کاپيرو تمرکزاش را روي دو اثر؛ اگر مي‌توني منو بگير به کارگرداني استيون اسپيلبرگ و دارودسته نيويورکي به کارگرداني مارتين اسکورسيزي قرار داد که هر دو فيلم مورد توجه منتقدين قرارگرفت.































بعد از آن نوبت به اثر قابل توجه هوانورد که بر اساس زندگي واقعي هاوارد هيوز تاجر معروف آمريکايي ساخته شده بود، رسيد. دومين کار مشترک اسکورسيزي دومين کانديدايي جايزه اسکار بهترين هنرپشيه نقش اول را براي او به ارمغان آورد.
همچنان دي کاپريو همکاري‌اش را با اسکورسيزي ادامه داد به طوري که خيلي‌ها او را دنيروي جديد اسکور مي‌خواندند.








































دي کاپريو در سال 2005 مشغول همکاري سومش با اسکورسيزي به نام مردگان با حضور ستارگان ديگري چون جک نيکلسون، الک بالدوين و مت ديمون شد.
دي کاپريو فعاليت‌هاي وسيعي براي منابع طبيعي بخصوص حفظ و نگه‌داري گوريل‌ها انجام داده. لئو با موفقيت در سال 2006 مشغول ساختن فيلمي در مورد محيط‌ زيست شد و اين فيلم را به فستيوال كن برد.
وي در سال 2008 با راسل كرو در فيلم مجموعه دروغ‌ها ايفاي نقش كرد.














































برخي از افتخارات هنري دي کاپريو:
• نامزد اسكار بازيگر نقش اول مرد براي فيلم الماس خونين، 2006
• نامزد اسکار بازيگر نقش اول مرد براي فيلم هوانورد، 2005
• نامزد اسکار بازيگر نقش مکمل مرد براي فيلم گيلبرت گريپ چه مي‌خورد، 2004
• برنده جايزه بهترين بازيگر خرس نقره‌اي جشنواره برلين براي فيلم رومئو و ژوليت، 1997






































برخي از آثار هنري لئوناردو دي‌کاپريو:
• جاده انقلابي، 2008
• مجموعه دروغ‌ها، 2008
• الماس خونين، 2006
• مردگان، 2004
• هوانورد، 2004
• اگر مي‌تواني منو بگير، 2002
• دار و دسته‌هاي نيويورکي، 2002
• ساحل، 2000
• شهرت، 1998
• مردي در نقاب آهني، 1998
• تايتانيک، 1997
• اتاق ماروين، 1996
• رومئو و ژوليت، 1996
• خورشيد‌گرفتگي کامل، 1995
• خاطرات بسکتبال، 1995
• سريع و مرده، 1995
• مهماني شليک با پا، 1994
• گيلبرت گريپ چه مي‌خورد، 1993
• زندگي بچه، 1993
• پيچک سمي، 1992



These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

لاله اسکندری


تاريخ تولد: 1354
خواهر ستاره اسكندري (بازيگر)





فارغ التحصيل گرافيك از دانشگاه آزاد اسلامي

با بازي در فيلم متولد ماه مهر به سينما آمد و با فيلم شراره مطرح شد.











با بازي در مجموعه تلويزيوني خاك سرخ استعدادهايش را به معرض نمايش گذاشت و با بازي در نقش زني كه حرف نمي زند در فيلم اين زن حرف نمي زند ، بازي قابل توجهي از خود ارائه داده است.


























فيلم شناسي:

متولد ماه مهر (احمدرضا درويش، 1378)

شراره (سيامك شايقي، 1378)

مسافر ري (داود ميرباقري، 1379)

خاك سرخ (مجموعه تلويزيوني، ابراهيم حاتمي كيا، 80-1379)

اين زن حرف نمي زند (احمد اميني، 1381)

گرداب ( حسن هدايت ،1384 )

منبع : ايران مانيا

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

بيوگرافي جنيفر لوپز




بيوگرافي جنيفر لوپز

نام اصلي : جنيفرلين لوپز Jennifer Lynn Lopez

لقب : جي لو





قد : cm 168

جنيفر لين لوپز در24 جولاي 1969 در بخش گسل هيل در جنوب برونکس متولد شد 2 خواهر دارد.

خواهر بزرگتر لسلي 34 ساله خانه دار .

خواهر کوچکتر ليندا 30 ساله مشاور امور تفريحي کانال 11 نيويورک مي باشد.

















آرزوي هميشگي جنيفر اين بود که سوپر استاري پر کار شود.

والدين جنيفر (مادرش) گوآدالوپ رودريگرز و ( پدرش ) ديويد لوپز هر دو در شهر پونس پورتوريکو ، دومين شهر بزرگ پورتوريکو متولد شدند .

هردو ( پدر و مادرش ) در کودکي به ايالات متحده آمدند و زماني که در نيويورک زندگي مي کردند با هم آشنا شدند.



















با وجود اينکه جنيفر از نژاد پورتوريکويي است ولي والدين مادربزرگ پدريش اروپايي هايي بودند که در جزيره پورتوريکو اقامت داشتند. جنيفر از

کودکي به موسيقي هاي ملل مختلف علاقه داشت .






















به خصوص به ريتمهاي Afro-caribbean مانند : ( salsa ) سالسا ، مرنجو ( meringue ) و باچاتا (bachata ) و شاخه هاي اصلي موسيقي مانند

پاپ ( Pop ) هيپ هاپ ( Hip hop ) و آراند بي ( R&B ).
























وي با وجود عشقش به موسيقي به صنعت فيلم هم علاقه نشان مي داد .فيلم موزيکال ريتامورنو (Moreno Rita) که در سال 1961 ساخته

شده بود تاثير عميقي بر او گذاشت .















جنيفر در سن 5 سالگي به کلاسهاي آموزشي رقص وموسيقي رفت و جداي از اين برنامه ها در يک مدرسه مذهبي کاتوليک دخترانه مشغول

به تحصيل بود.

و 8 سال در اين مدرسه که خانواده مقدس نام داشت درس خواند و بعد از 4 سال در دبيرستان پريستون ( Preston ) تحصيل کرد و فارغ التحصيل

شد .






























او در مدرسه ورزشکار قابلي بود. رشته ورزشي که در مدرسه کار مي کرد تنيس و ورزشهاي مربوط به دو و ميداني بود لوپز در 18 سالگي از پدر

و مادرش جدا شد.

در آن زمان در يک موسسه حقوقي مشغول به کار بود و شبها نيز به انجام حرکات موزون ( !!! ) مي پرداخت.

پس از آن پيشنهاد بازي در نقش Fly girl در کمدي فاکس هيت در برنامه In living color به او داده شد.

پس از دو سال کار هنري در برنامه In living color همچنان به کار رقص ولي اين بار در گروه مشهور جنت جکسون (Janet Jackson ) ادامه داد.

اولين فيلم او گري گوري نوا خانواده من است (Gregory novas my family ) در سال 1975 است . شغل بازيگري او زماني استحکام يافت که در

سال 1997 نقش سلنا کوئينتا نيلا (Selena Quintanilla ) خواننده معروف را بازي کرد.





































همسران :

اوجاني نوآ 22 فوريه 1997 تا ژانويه 1998 – ( طلاق )

گريس جود 29 سپتامبر 2001 تا 26 ژانويه 2003 – ( طلاق )

مارک انتوني 5 ژوئن 2004 –

جنيفر در مجله (People 1997 ) به عنوان يکي از 50 فرد زيباي جهان شناخته شد. باشگاه بدن سازي به او لقب گيتار داده بودند چون بدنش

قوسي شبيه به گيتارداشت . در جشن فيلم سلنا ،28 اکتبر 1996 در سان انتونلو، جنيفر اين ستاره سينما و موسيقي با يک اتفاق عشقي

غيره منتظره مواجه شد .






































زماني که دوست پسرش اوجاني نوآ ميکروفن رابه دست گرفت و در حاليکه يک حلقه جواهر مريکوس کات بزرگ را در دست داشت در ميان جمع

به او پيشنهاد ازدواج داد!

جنيفر نيز بلافاصله به او پاسخ مثبت داد.

او براي آموزش حرکات موزون به مانهاتان (Manhattan) نقل مکان کرد وشبها در استوديويي که تمرين رقص مي کرد مي خوابيد.

شايع شده که او بدنش را 1 ميليارد دلار بيمه کرده وتحت حمايت 300 ميليون دلاري از طرف بيمه است.( دسامبر 1999 ).

لوپز و دوست پسرش Puffy در ارتباط به يک کلوپ شبانه تيراندازي دستگير شدند .


















































پليس آنها را با يک اسلحه دزدي دستگير کرد. اما از جنيفر رفع اتهام شد و از زندان آزاد گرديد . دسامبر ( 1999(مادرش در وچستر Westchester

کانتري نيويورک معلم مدرسه است .

او و دوست پسرش Puffy در 14 ژانويه 2001 اعلام کردند که به دوستي خود خاتمه بخشيدند

او اولين بازيگر زن آمريکاي لاتيني است که بالا ترين دستمزد را براي بازي در نقش selena در فيلم طراحان عروسي 2001 ( wedding planner )

به خود اختصاص داد که مبلغي برابر 1 ميليون دلار مي باشد.














































او اين فيلم وآلبوم (Hitnomberone ) را در يک هفته ( به طور همزمان ) کارکرد.

جنيفر با همسرش گريس جود ( Gris Judd ) زماني که کليپ براي عشق قيمتي نيست را اجرا مي کرد ، آشنا شد .

آنها جشن کوچکي براي ازدواج خود ترتيب دادند که در خانه اي در لوس آنجلس برگزار شد و 170 نفر مهمان داشت .


















































بدنش به عنوان زيباترين اندام در مجله انگليسي Celebrity Bodies شناخته شده است

او يک رستوران کوبايي جديد به نام Madres مادرس در پاسادنا Pasadena کاليفورنيا افتتاح کرده

صاحب خانه اي به ارزش 1/9 ميليون دلار در سواحل ميامي است

همسايگان ديوار به ديوار او روبين و تري گيپ هستند وخانه ريکي مارتين 7 بلوک با خانه جنيفر فاصله دارد . دومين آلبومش اين من هستم ...

وبعد (This is me … them ) را در 26 نوامبر 2002 به پايان رساند.















































در اکتبر 2002 با بن افلک نامزد کرد .

جنيفر اصلاً مشروبات الکلي مصرف نمي کند.

همسر سابقش گريس جود و نامزد سابقش بن افلک در يک روز متولد شده اند

بن سه سال از گريس کوچکتر است.

جنيفر در 20 ژانويه 2004 نامزديش را با بن افلک به هم زد.
























































او اشعار ترانه Dear Ben بن عزيز را براي نامزدش بن افلک سروده بود تا به او بگويد که چقدر عاشقش است .

يل 2004 زماني که با بن افلک نامزد بود در مصاحبه اي اعلام کرده بود که پس از ازدواج با نام افلک به کار هنري و حرفه اي خود ادامه خواهد داد .









































نظرات شخصي:

پاسخ اودر مورد اينکه زماني که در مورد خودش شايعاتي مي شنود چه عکس العملي نشان مي دهد : به آن مي خندي ،گاهي مواقع کمي

ناراحت مي شي ، مي زاري تموم شه چون تو يه انساني. ( اگوست 2000)

در پاسخ اينکه چه زماني احساس ناامني مي کند گفته است : زماني که آماده نيستم اما هيچ وقت اين اتفاق نيفتاده است .

واقعا به انتقادهاي مردم بي توجهم .


















از قوزک پاهايم ناراضي نيستم ،واقعا درخشان هستند .

همه ما در طول زندگي به عشق مبتلا مي شويم وتاثيرات عشقهاي از هم گسيخته را مي چشيم ، من کمي احسساتي تر از بقيه ام، واين

اتفاق برايم ناراحت کننده است. من به مردم مي گويم ولي هيچ کس گوش نمي کند هميشه وحشت زيادي از مرگ يا بيمار شدن دارم وچيزي

که از آن مي ترسم تنها شدن است به خاطر همين به دنبال نور ( چراغ ) مي گردم ، آن وقت فکر مي کنم تنها نيستم .

ترس از تنها شدن سراسر وجود مرا فرا گرفته است.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

بيوگرافي اندي


اندي :




در روز 21 آوريل يا اول ارديبهشت پسري در مجيديه تهران به دنيا آمد.پسري ارمني در خانواده اي دوست داشتني.خانواه اي با 3 خواهر و 4 برادر.نام اصلي او آندرانيك مدديان بود.از همان بچگي نبوغ موسيقي در اين كودك بازيگوش و شيطون معلوم بود.پدر او همواره در مسافرت بود.و خانواده را با خود ميبرد.به همين دليل او اكثر شهرهاي ايران را ديده است.



روزها گذشت و او در خانواده اي دوست داشتني و علاقه مند به موسيقي رشد كرد و بزرگ و بزرگتر شد.مانند پدر علاقمند به موسيقي بود و براي خودش روياي زيبايي ساخته بود.بالاخره هم به آرزويش رسيد.اولين گيتارش را در 14 سالگي با چوب ساخت.به گفته خودش صداهاي عجيب و غريب از آن در مي آمد.پسر خاله هاي او يك گروه موسيقي تشكيل داده بودند.و از آندرانيك هم دعوت كرده بودند با آنها همكاري كنند. او در آن گروه شروع به گيتار زدن كرد.در بعضي وقتها هم قطعاتي به زبان انگليسي اجرا ميكرد.آنقدر در كارش پيشرفت كرده بود كه قطعاتي را در محضر شاه فقيد ايران اجرا كرد.























روزها گذشت و او تصميم گرفت براي ادامه تحصيل به آمريكا برود.و وارد كالج موسيقي شد.رشته اي كه آرزويش را داشت. كم كم كارش را شروع كرد و اولين جايي كه كارش را شروع كرد كاباره تهران لس آنجلس بود.از فردي كه در زندگي او تآثير زيادي گذاشت و در حقيقت راه را براي او باز كرد و دستش را گرفت ميتوان شهرام شب پره را نا م برد.او استعداد آندرانيك را ديده بود از او دعوت كرده بود به عنوان صداي دوم براي او بخواند.به گفته خود او دوران دانشگاه سخت ترين دوران زندگيش بود.تا حدي كه فقط براي يك وعده غذا پول داشت.ولي هر چه بود گذشت او همه چيز را تحمل كرد.روزي به او گفتند يك خواننده اي هست كه سبكش به كار تو خيلي مي خورد. مي توانيد يك گروه موسيقي خوب دو نفره تشكيل دهيد.او كوروس بود كه بعدها با هم بهترين گروه دو نفره را تشكيل دادند.به كوروس هم همين را گفته بودند.و دست روزگار اين دو را با هم آشنا كرد و يكي از پر طرفدارترين وجنجالي ترين گروه موسيقي دو نفره بعد از انقلاب را تشكيل دادند.


































اولين آلبومي كه از اين دو به جا مانده خواستگاري بود.با شعري زيبا و قوي از ژاكلين ويگن به نام خواستگاري.كه نام آلبوم را هم به نام همان شعر گذاشتند.اين اولين كار آنها با ژاكلين بود.كه با استقبالي بي نظير روبه رو شد.در يكي از كنسرت هاي آنها دختري بود كه آندرانيك را خيلي دوست داشت و شب كنسرت او را اندي صدا زد.كه اين شد ديگر همه او را با نام اندي صدا ميزدند.





























دومين آلبوم آنها پرواز بود.و باز هم با شعرهاي زيباي ژاكلين.آهنگ چي مي شد,تپلي,ما همه ايراني هستيم به قدري گل كرد كه روز به روز بر محبوبيت آن دو افزود.آهنگ ما همه ايراني هستيم هنوز كه هنوزه در اكثر كنسرتها اجرا ميشود.در اين آلبوم اندي و كوروس با فردي آشنا شدند كه در زندگي هنري آن دو و به خصوص اندي تآثير فراواني گذاشت. او عليرضا امير قاسمي بود.و به قول خود اندي: علي گوش سوم من هست.و مانند يك برادر همراه اندي بود.و او را در انتخاب آهنگ كمك مي كرد.ويدئوي زيباي چي ميشد هنوز هم در خاطره ها هست.به دنبال موفقيت آلبوم پرواز و سر و صداي اين دو خواننده تازه نفس محبوبيت آن دو بيش از پيش شد.وآنها كنسرتي براي طرفداران اجرا كردند.تمام بليطها فروخته شده بود.وسالن ديگه گنجايش نداشت.عده فراواني پشت درهاي بسته مانده بودند.هفته آينده اندي و كوروس براي بچه ها و تمام كساني كه برنامه را نديده بودند كنسرت مجاني اجرا كردند.و با مردم سرود ما همه ايراني هستيم سر دادند.



































بعد از اجراي موفقيت آميز كنسرت آن دو آلبوم سوم خود را به بازار عرضه كردند. بلا. كه جهشي فوق العاده در كار آن دو بود. با ,بلا ,تو,نگاه,كه آهنگ انگليسي اين آلبوم در متن يك فيلم هاليوودي قرار دادند.با آن مدل زيباي آهنگ بلا.موفقيت آن دو هر روز بيشتر از روز پيش بود.وكنسرتها با استقبال زيادي مواجه مي شد.
































در اينجا بهتر است داستاني برايتان از حضور اندي و كوروس در بين مردم تعريف كنم.يكي از طرفداران اين دو دختري حدوداْ 14 ساله بود.كه بيماري سرطان داشت.و در بيمارستان به انتظار مرگ نشسته بود.وقتي اندي و كوروس اين ماجرا را شنيدند همراه يك هديه كه يك دستبند طلا بود به ملاقات آن دختر رفتند. به گفته خود آن دختر آن روز انقدر اندي و كوروس به من اميد به آينده را دادند و اينكه بايد خوب شوم و به كنسرت آن دو بروم كه من تا حدودي روحيه خودم را به دست آوردم.و چون سرطان عميقآ در وجود او ريشه نكرده بود آن دختر سلامتي خود را به دست آورد.و جالب اينجا كه برايتان بگويم كه آن دختر در حال حاضر فارغ التحصيل رشته پزشكي هست واندي در جشن او هم شركت كرد و در تمام اين سالها از زندگي اين دختر خبر داشته و با هم در ارتباط بودند.چه لذتي دارد ارتباط با هنرمند مورد علاقه !! . بگذريم.















































بعد از آلبوم بلا اندي و كوروس احساس كردندكه دوست دارند هر كدام جدا به فعاليت هنري خود ادامه بدهند.و قرار شد آخرين آلبوم دو نفره خود را به بازار عرضه كنند.آلبومي به نام خداحافظ.آخرين آلبوم با نام و همكاري اندي&كوروس.در اين آلبوم با شاعري آشنا شدند كه باز هم در زندگي هنري اندي و كوروس و مخصوصآ اندي تآثير به سزايي گذاشت.پاكسما زكي پور.اين شاعر استثنايي و جوان با آن شعرهاي زيبا وقوي در محبوبيت اندي صد در صد تآثير به سزا گذاشته است.اين شاعر هنوز كه هنوزه با اندي همكاري مي كند وجزو دوستان صميمي اندي هست.پاكسيما شروع كار هنري خود را با اندي آغاز كرد آلبوم خداحافظ با آهنگهاي دخترآتيشپاره ,آمنه,ياسمن,عشق مسموم,باز هم جزو پر فروش ترين آلبومها شد.با آن مدل زيباي آهنگ دختر آتيشپاره.بعد از فروش اين آلبوم و اجراي كنسرتها اندي و كوروس اعلام كردند كه ميخواهند رسمآ از هم جدا شوند.در آن زمان از هر كسي پرسيدند چه كوچك و چه بزرگ كه نظر شما راجع به جدايي اين دو چيست:همه ميگفتند :ما به اين دو با هم عادت كرديم.حيف است كه از هم جدا شوند.شايعاتي هم ورد زبانها افتاد.ولي اندي وكوروس در تلويزيون آمدند و اعلام كردند كه هيچ مشكلي با هم ندارندو فقط از نظر كاري با هم اختلاف عقيده دارند.در نهايت اندي و كوروس اين گروه محبوب و جنجالي از هم جدا شدند.و دوره 8 ساله كاري آنها به پايان رسيد.























































بعد از جدايي هر كدام جدا به فعاليت خود ادامه دادند به جرات ميتوان گفت: اندي گوي سبقت را از كوروس ربود.كوروس چند ماه بعد ازدواج كرد ولي اندي تمام زندگيش را روي كار هنري خود گذاشت.بعد از جدايي آنها اندي اولين آلبوم خود را بعد از جدايي از طرف شركت كلتكس وارد بازار كرد.آلبوم بيقرار.كه به نظر من كه تمام كارهاي اندي رو دنبال كردم آلبوم بيقرار يك استثنا در زندگي اندي بود.كه يك شبه ره صد ساله را طي كرد.در اين آلبوم 10 ترانه بود كه يكي از يكي قشنگ تر بود.و به گفته خود اندي:بيقرار قصه زندگي من است.قصه روزهاي پر عطش عشق و شبهاي سرد تنهايي.قصه تلخيها و شيرينيهاي زندگي.قصه پيروزيها و ناكاميهاي من در عشق و اميدي براي فردايي روشن و عشقي واقعي هنوزم بيقرارم..........


















































اندي روي اين آلبوم يك سال ونيم زحمت كشيد وهم خلاصه اي از زندگي خودش هست.آلبوم بيقرار پر فروشترين آلبوم دهه نود شد.شعرها از پاكسيماي نازنين وآهنگها از همكاران.آهنگ عشق اول از سياووش قميشي وآهنگ بيقرار از هاني نازنين با آن ملودي زيبا كه من هر وقت اين آهنگ رو گوش ميدم ياد آن نازنين ميفتم.آهنگ زيبا و عاشقانه شبگرد,انتظار,قصر كاغذي,اگه عشق همينه,دختر ايروني,شيطنت.كنسرت اندي براي آلبوم بيقرار با موفقيت تمام اجرا شد.وجاي خالي آن شب پيدا نميشد.وعده اي هم پشت در بودند تا بتوانند وارد سالن شوند.در اين آلبوم فرخ آهي هم يار هميشگي اندي بود.وبه او كمك فراواني كرد.و اندي اين آلبوم و تمام آلبومهاي خود را در استديو فرخ آهي ضبط ميكند.در اين آلبوم بود كه مردم با دختري آشنا شدند كه هميشه با اندي بود واندي از او به عنوان صداي دوم استفاده ميكرد.او شيني ريگزبي بود.دختري امريكايي و علاقه مند به فرهنگ ايراني و زبان فارسي.شيني در حال حاضر خود خواننده شده ولي هر چه دارد از اندي است.از آن زمان به بعد اين دو همه جا با هم بودند وخود اندي هم در جايي اعلام كرد شيني دوست دختر اوست.اندي همه جا از گروهش تعريف كرده و عنوان كرده من بدون روهم هيچ هستم.فروتني هميشگي ايرانيها.


























بعد از موفقيت بي سابقه اين آلبوم اندي آلبوم ليلي را وارد بازاركرد.باز هم از شركت كلتكس.كه با چند هنرمند ديگر هم همكاري كرد.بيژن مرتضوي,حسن شماعي زاده وغيره.با آن عبارت زيبا در اول آهنگ ليلي:هر كس در زندگي يك ليلي دارد و اين ليلي من است.تمام اينها نشان ميدهد اندي در تمام اين سالها عاشق بوده.عاشق چه كسي اين را هيچ كس نميداند.در كنار اندي عليرضا امير قاسمي هم براي او ويدئو هاي زيبا ميساخت.




























بعد از اين آلبوم اندي آلبوم تنهايي را از شركت كلتكس به بازار ارائه داد.شعرها از پاكسيماي نازنين ويدئو از كوجي زادوري و امير قاسمي ,ضبط از فرخ آهي ,گروه اندي باز هم او را ياري ميدهند.آهنگ زيباي تنهايي,چشماي ناز ,جاده هاي احساس,ناز ناز ,خوشگل محلمون, به قدري اين آهنگها گل كرد كه ورد زبان همه شده بود.هر پسري كه ميخواست با دختري دوست شود آهنگ ناز ناز را برايش ميخوند.دخترها براي كنسرتهاي اندي سرو دست مي شكوندند.و به قول اندي كه تكه كلام هميشگي اوست :خدا زيادشون كنه.در اينجا بايد بگويم آلبومهاي اندي همه دوازده يا چهارده آهنگ دارد.برعكس تمام خواننده ها .كه اين هم هزينه زياد تري ميخواهد هم پول بيشتري.در آلبوم تنهايي اندي يك آهنگ را باز سازي كرد كه آن را براي مادرش ساخته بود.زماني كه مادرش ايران بوده و اندي امريكا مادرش دچار عارضه مغزي ميشود و اندي در آن حال شعر اين آهنگ را مينويسد و آن را در بدترين شرايط اجرا ميكند.خوشختانه حال مادرش خوب ميشود وبعدها مادرش عازم امريكا ميشود وتمام كارهاي اندي را دنبال ميكند.تمام مصاحبه ها را زنده نگاه ميكند.اندي هفته اي 2 بار بايد با مادرش غذا بخورد.او پسر خانواده است.



































بعداز آلبوم تنهايي اندي آلبوم سر سپرده را به مردم عرضه كرد.آلبومي عاشقانه از كمپاني ترانه.شعرها طبق معمول از پاكسيماي نازنين و آهنگها از اندي,منوچهر چشم آذر.توحيد.در اين آلبوم اندي از شاعرهاي جوان هم استفاده كرد.گل اين آلبوم همان آهنگ معروف سرسپرده است.كه پاكسيما شعر آن را گفت و اندي يك نصفه روز آهنگ آن را ساخت.و به گفته خودش اين آهنگ يك هديه از طرف خدا براي او بود.آهنگ تولد به اين شكل ساخته شده بود كه پاكسيما روي جلد كادوي تولد اندي شعر تولد را نوشت و چون اندي خوشش آمد روي آن آهنگ گذاشت.آهنگ من و تو به قدري گل كرد كه اندي مجبور شد در سالن زيباي پلس لس آنجلس كنسرت بزرگي اجرا كند.كه از چند روز قبل تمام بليطها فروخته شده بود.در اين كنسرت تمام چهره هاي هنري حضور داشتند.وارطان آواناسيان مدير شركت ترانه,كوجي زادوري,و اكثرخبرنگارها حضور داشتند و موفقيت اندي را تبريك گفتند.كوجي و امير قاسمي ويدئو هاي اين آلبوم را تهيه كردند.به خصوص ويدئوي زيباي سرسپرده.































در اين بين بايد گويم اندي گياهخوار همچنين جزو تيم فوتبال هنرمندان هم هست.و تا به حال چندين گل هم زده ، آرزويش هم اينست كه در استاديوم آزادي بازي كند. و در كنار هنر ورزش هم ميكند.




































بعد از آلبوم سرسپرده نوبت آلبوم بعدي اندي رسيد.جاده ابريشم.آلبومي عاشقانه تر از آلبوم قبلي.اندي خود راجع به اين آلبوم حرفهاي زيادي زده.آهنگها از خود اندي با همكاري حسن شماعي زاده,منوچهر چشم آذر,توحيد,فريبرز حاج نبي.و شعرها اكثرا از پاكسيما.آهنگ شب من به گفته خود اندي در بدترين شرايط روحي او اجرا شد.دوست دختر او براي بار دوم او را رها كرد و اندي در بدترين شرايط روحي اين آهنگ را ضبط كرد.اين آهنگ بعدها در فيلم هاليوودي پرنسس و سرباز در قسمتي از فيلم گذاشته شد.اندي خودش اين آهنگ را به دوست دخترش تقديم كرد.آهنگ فوق الاده تو كه رفتي به قدري سرو صدا كرد كه همه آن را تكرار مي كردند.آهنگ انگليسي اين آلبوم را شيني شعرش را گفت و اندي آهنگ آن را ساخت.اندي يك آهنگ ارمني هم در اين آلبوم دارد.اگر يادتان باشد بچه هاي منطقه 6 در ويدئو نوروز آن سال براي اندي نوار فرستاده بودند كه اندي زودتر آلبوم بعدي را به بازار بدهد.اندي در زمان ساخت اين آلبوم به ارمنستان سفر كرد به همين دليل اسم آن را جاده ابريشم گذاشت.اين آلبوم نشان ميدهد كه اندي سال عاشقانه و سختي را پشت سر گذاشته.چون به گفته خودش او به پاكسيما ميگه:من امسال مثلأ عاشقم آهنگ عاشقانه برايم بگو سال ديگه همه چي خوبه ما با هميم .آهنگي برايم بگو كه همه چيز را نشان دهد.اگر توجه كرده باشيد تمام آهنگهاي اندي به جز چند تا كه انگشت شمار است راجع به دختر و پسر است و به گفته خودش من حرف ديگري به جز دختر و پسر ندارم كه بزنم.بعداز اين آلبوم اندي يك آلبوم دو آهنگه وارد بازار كرد.به نام نونه.كه بازسازي آهنگ زيباي چرا عاشق شدم و يك آهنگ ارمني.













































بعد از اين آلبوم او آلبوم و قلب من را وارد بازار كرد.كه به 7 زبان زنده دنيا آهنگ خوانده است.از طرف كمپاني آونگ ويك كمپاني امريكايي.اندي يواش يواش خود را وارد ماكت امريكايي ميكند.خودش ميگويد: اين آلبوم جاي خاصي را در قلب من دارد به همين دليل اسم آن را وقلب من گذاشت.و روزنامه ها آن را رمانتيك ترين آلبوم اندي معرفي كردند.آهنگها يكي از ديگري قشنگ تر بود.آهنگ عربي با صداي اندي و راغب علامه خواننده معروف عرب كه بينهايت گل كرد.كه هم شعرش را با هم گفته بودند و هم آهنگش را با هم ساخته بودند.آهنگ ريحان كه خيلي گل كرد با شعر پاكسيما و آهنگ اندي.آهنگ 6و8 يادم مياد.آهنگ زيباي رويا.آهنگ عاشقانه تو نباشي.آهنگ انگليسي كه شعرش را شيني گفت و اندي آهنگش را ساخت.يك آهنگ هندي با دختر خانم هندي.كه بخواهم در مورد هر كدام توضيح بدهم ساعتها طول ميكشد.









































بعد از اين آلبوم بود كه روزنامه هاي امريكا از اندي به عنوان الويس ايران نام بردند.وبه او لغب الويس دادند.بعد از اين آلبوم محبوبيت اندي در جامعه امريكايي چند برابر شد.با گروهاي بزرگي در سالنهاي مجلل كنسرت گذاشت.با گروه آلابينا در سالن زيباي گريك تيآتر كنسرت گذاشت.به تنهاي 6000 نفر را در آن سالن دور هم جمع كرد و شبي فراموش نشدني براي همه بود.به مناسبت اين آلبوم كنسرت افتخاري در تاور ركوردز گلندل محله ارمني نشين كاليفرنيا اجرا كرد.و جازيست گروه پليس هم آنجا حضور داشت و همكاري آنها از اين به بعد آغاز شد.از همين آلبوم هم يك نمونه وارد ماكت امريكايي كرد .با چند آهنگ اضافه تر. كه آهنگ هتل كاليفرنياي معروف هم در آن بود كه همه ميگفتند از اصلش هم قشنگتر شده.با شعر پاكسيما يار هميشگي اندي.آهنگ تو نباشي به گفته خود اندي غم انگيز ترين صداي ني در ارمنستان هست.اندي براي سومين بار برنده جايزه بهترين خواننده ارامنه شد.استينگ منيجر گروه پليس هم فعاليت خود را با اندي آغاز كرد.اندي با مهارت خاصي به زبان انگليسي موسيقي ايران را به امريكاييها معرفي كرد به طوري كه فوق الا ده اندي رو دوست دارند.اندي تبديل به يك خواننده بين المللي شد.مصاحبه ها در سي ان ان,ان بي سي,سي بي اس,و موفقيت در كنسرتها او را بيش از پيش محبوب كرد .


















































او حالا به آ رزوي ديرينه خود رسيده.با روزي 16 ساعت كار كردن با گروه و دوستان خوب او اين موفقيت دور از دسترس نبود.بعد از اين موفقيت او با دو خواننده بزرگ ديگر عرب آشنا شد.خالد و حاكيم.كه قرار بود توري بزرگ ترتيب دهند براي اجراي كنسرت در سالن زيباي گريك تيآتر.ولي اين برنامه مواجه با 11 سپتامبر شد و با تمام هزينه و زحمتي كه براي اين برنامه كشيده شده بود اندي اين برنامه را لغو كرد.اندي اعلام كرد كه مردم امريكا را مانند ايرانيان دوست دارد و خود جزو شهروندان امريكايي هست و به دليل احترام كنسرت را لغو كرد.جالب اينجاست كه شيني ميهمان افتخاري تمام كنسرتهاي اندي است و همراه او برنامه اجرا ميكند.اندي در اين بين يك آلبوم وارد بازار كرد با همكاري پاكسيما,حميد,و پيروز.كه در حقيقت آلبوم پاكسيما بود با شعرهاي او واز دوستان خود دعوت كرده بود با او همكاري كنند.كه واقلأ اندي در اين آلبوم براي پاكسيما سنگ تمام گذاشت.










































آلبومي به نام ياران.با آهنگهاي فوق العاده قصه باران و تصوير كه با شعرهاي فوق الاده پاكسيما توسط اندي اجرا شد.آلبوم آخر اندي خلوت من نام گرفت. اندي در مصاحبه اي اعلام كرد: من دوست دارم مردم بدانند در خلوت من چه ميگذرد.اين آلبوم هم جزو عاشقانه ترين آلبومهاي اندي قرار گرفت.از كمپاني آونگ و يك كمپاني امريكايي.اندي در اين آلبوم نشان داد هنوز هم شور عشق در او هست.آهنگ چه خوشگل شدي به قدري بين مردم طرفدار پيدا كرد كه فكر ميكنم احتياج به توضيح من نباشد.آهنگ التهاب,از ياد من نرفته,4 نوع ميكس آهنگ ريحان,آهنگ تغيير داده شده تپلي به زبان ارمني به نام مارال,آهنگ تغيير داده شده يالا به زبان اسپانيولي به نام بايلا,ودر نهايت آهنگي متفاوت با سبك كار اندي به نام برو.من خودم به عنوان طرفدار اندي اين سبك را تا به حال در كار او نشنيده بودم.تمام كارهاي او نشان ميدهد كه همه چي خوب است من با دوست دخترم خوبم مشكلي نداريم.ولي هيچ وقت آهنگهاي اندي نشان دهنده اين نبود كه به كسي بگويد:برو ديگه نميخوامت.اون هم خواننده اي مثل اندي.البته در ويدئوي اين آهنگ ريشه هايي از سياسي بودن نشان ميدهد.اما اندي هميشه خود را از سياست جدا كرده. آهنگ زيباي شقايق ,عشق و ايثار,تمام شعرها از پاكسيماو آهنگها از اندي,منوچهر چشم آذر,محمد مقدم و ........











































بعد از اين آلبوم اندي همراه با شيني و منصور كنسرت بزرگ و فراموش نشدني در سالن بزرگ و زيباي گريك تيآتر اجرا كردند.اندي در اين كنسرت پر نشاط تر و پر انرژي تر از قبل براي مردم برنامه اجرا كرد.زندگي عاشقانه اندي با حضور دوست دختر زيباي او سپري ميشود.او هنوز هم عاشق است.او بار ديگر كنسرت ديگري با اميد در پارك ارواين اجرا كرد كه آن هم با استقبال بي نظير مردم روبه رو شد.











































آلبوم بعدي اندي در ماه سپتامبر به بازار ارائه شد.كه شامل 3 سي دي بود . يك آلبوم كه فقط ارمني اجرا شده.يك آلبوم فارسي كه 14 آهنگ دارد.و يك آلبوم براي ماكت امريكايي.















































اندي هميشه براي جوانها نصيحتي داشته : دوري از مواد مخدر,احترام به بزرگترها,درس خواندن,وبه تمام دخترها و پسرها هميشه وهميشه گفته:با اوني كه دوستش دارين تا آخر بمونيد.به هم وفادار باشين.اندي احساس دوست داشتن رو اينگونه توصيف كرده:صبح كه از خواب بلند ميشوي احساس ميكني دنيا مال تو هست. دوست داري با كسي كه دوستش داري بري پارك,پيكنيك,به خاطر اون دختري كه دوستش داري حاضري همه دنيا رو به اون ببخشي.و شب كه ميخواي بخوابي خوشحال از اين احساسي كه دادي و گرفتي.












































اندي هميشه از زندگيش راضي بوده و هست.و هميشه به گفته خودش نيمه پر ليوان را نگاه ميكند.اندي با خواننده هاي ديگر كشورمان هم كنسرت گذاشته.مثل ابي,شهرام كاشاني, مكابيز..............و كمك به خيلي ها كرده در اين راه تا آنها هم وارد دنياي هنر شوند.مثل شيني,مكابيز,مهران.

نگاهي به كارنامه هنري اندي بيندازيم او سير صعودي فوق العاده اي را طي كرده است.

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati

ايبراهيم تاتليس



بيوگرافي ايبراهيم تاتليسس ، زندگينامه ابراهيم تاتليسس










ايبراهيم تاتليسس به سال 1954 (1333) در شهر اورفا (حران قديم) به دنيا آمد.



*از پدري عرب و مادري کُرد*



دوران کودکي اش به فقر گذشته بود. دائما به خاطر صداي زيبايش ، در مراسم خاص



محل زندگي اش، براي بزرگترها ترانه مي خواند.



ايبراهيم تاتليسس ، در محل به عنوان کسي که صدايش زيبا و سوزناک بود ،شناخته مي شد.





در جواني با خانواده اش به شهر ايستانبول مهاجرت مي کنند.ايبراهيم و خانواده اش



در کنار فاميل هايشان ساکن مي شوند، و او به کارهاي مختلفي روي مي آورد،



مثل لبو فروشي و آهنگري ساختمان.



ايبراهيم تاتليسس مدتي بعد تصميم مي گيرد تا همچون ييلماز گونئي(سينماگر ترکيه) شود.



اين حکايت35 سال پيش است ،جوان سبزه پوستي است که کارگر ساختمان بود،



و با ناخن هايش راه رسيدن به قله را هم در کار و هم در موزيک طي کرد ...



بچه خانواده شلوغ و فقير هفت نفره .از کودکي شروع به کار کرد، و بار



سنگين زندگي را از همان کودکي بر شانه هايش حس کرد.اوستاي آهنگري



کارهاي ساختماني شد.با شنيده شدن صداي آوازش توسط سينما گري که اهل شهر آدانا بود



راهش براي شهرت باز شد.ابتدا در آدانا و بعد در آنکارا در گازينوها ي



مختلف به اجرا پرداخت. به واسطه توصيف شنوندگاني که صداي زيبايش را شنيده بودند،



شهرتش از اين زبان به آن زبان چرخيد وبيشتر شد.



در دهه 70 ميلادي شروع به اجرا در شهر ايستانبول کرد.



















































ايبراهيم که مي خواست شانسش را امتحان کند ، با کمک خانواده و اطرافيانش اولين



آلبومش را عرضه مي کند.اين آلبوم درهاي شهرت را رو به ايبراهيم باز مي کند.با ترانه



"آياغيندا کوندورا" همچون بمب وارد دنياي موسيقي مي شود.با اين ترانه صدايش را



در سال 1977 به گوش همه مردم ترکيه رساند.بعد از آن با ترانه هايي چون "صبوحا"



،"دوم دوم کورشونو"،"بير مودور" صاحب مکاني بدون دسترسي در موسيقي ترکيه



شد.ايبراهيم تاتليسس بعد از عرضه آلبوم به سينما هم دستي انداخت.او کليد موفقيت در



هر کاري را به دست آورده بود، و ديگر هر چه مي کرد موفقيت آميز مي شد."ايبو"ي



دردانه مردم شده بود.فيلم هايش جزو پربيننده ترين فيلم ها شد.در دهه 80 ميلادي خاورميانه



و اروپا او را شناخت.از يونان تا عربستان ، از آلمان تا افغانستان، دريک گستره وسيع جغرافيايي



طرفداران بسيار زيادي پيدا کرد.در حالي که ميليون ها کاست و پوسترش در خارج از کشور



فروخته مي شد، در داخل ترکيه صاحب جوايز بيشماري شد.

























































در دهه 80 ميلادي فروش آلبوم هاي



"الله الله" ،"کارا زيندان"،"اينسانلار" و "فسفرلو چورييم" از مرز ميليون گذشت.سال هاي



دهه 80 سال هاي ايبراهيم تاتليسس شده بود.در دهه 90 به کمال رسيده بود، قلعه اي شده بود



که ديگر کسي نمي توانست به آن نزديک شود. از سبک ترانه هاي بومي به سبک متاثر از



موسيقي عربي روي آورده بود.دهه 90 سال هاي شروع فعاليت هاي تجاري ايبراهيم تاتليسس



شده بود. شرکت هايي چون توريسم تاتليسس،صنايع غذايي تاتليسس،هتل هاي تاتليسس را ايجاد



کرد و در زمان هايي غير از خوانندگي که فرصت پيدا مي کرد به آنها مي پرداخت.ايبراهيم تاتليسس



در سال 1991 اولين گام را براي قانونمدار کردن موسيقي (کپي رايت) در قرداد با کمپاني "راکس موزيک"



برداشت.و سال بعدش آلبوم "آه کشکم" را به طرفدارانش عرضه کرد.آلبومي که با کارگرداني موسيقيايي



گروه دو نفره مصطفي اؤزهان و اوغور بايار و موسيقي و ترانه "آه کشکم" از خود ايبراهيم ،



عرضه شد. ترانه هاي مردمي اي چون "ايکي گؤزوم ايکي چشمه" و "يار ديلينه" را در کنار ترانه هاي



ساخته خودش اجرا کرد.






























































آلبوم سال 1993 او "مگا آشک" نام داشت.به مديريت مصطفي اؤزدن با ترانه هاي ترانه سراياني چون



سلامي شاهين،يوسف هايال اوغلو،علي گنجه باي،حسن کاپلان ومحمد ارسلان.



در 1994 آلبوم "هايدي سؤيله" را با مشارکت اساتيدي چون بورهان بايار،عاريف ساغ،اؤزکان تورگاي



و ظفر دالگيچ، عرضه کرد. قطعاتي چون "هايدي سؤيله" ،"نان کؤر کئدي" ،"سازا نييه گلمدين"



بسيار مورد پسند مردم واقع شد.



در 1995 "ايبراهيم تاتليسس ين کلاسيک لري " به بازار موسيقي ترکيه آمد. ترانه هاي قديمي او با



تنظيم جديد و به شکل ثبت شده به دست هوادارانش رسيد.

































































در سال 1996 با آلبوم "بن ده ايسترم" رکورد جديدي در فروش آلبوم هاي موسيقي ثبت کرد.



با ترانه "فيرات" ماه ها در فهرست بهترين ترانه ها باقي ماند.با ترانه هاي "الله يم نيدي گوناهيم"



"يول ور داغلار" و "ياکاموز" که با اسلوب خاص تاتليسس اجرا شده بود ،در سال هاي 1996 و



1997 ، برنده جوايز بي شماري شد.



درسال 1998 آلبوم "آت گيتسين" را روانه بازار کرد.قطعه به قطعه ترانه هاي آلبوم به زبان



مردم ترکيه افتاد.تاتليسس در اين آلبوم ترانه هاي بزرگان موسيقي پاپ ترکيه ، "اودالاردا



ايشيک سيزيم" از کاياهان، "ارکک لر " از سزن آکسو و "آنام" از ييلديز تيلبه را اجرا کرد.



با اجراي ترانه هاي " بي تانم" ،"گونش دوغمويور" و "آغلييوروم کاهريمدان" از چنگيز ايمرن



يک استعداد موسيقيايي را به ترکيه معرفي کرد.

























































1999 آلبوم "سلام اولسون"



2001 آلبوم "يئتمز مي "



2003آلبوم "تک تک"



2004 آلبوم "آرامام"



2005 آلبوم "سيزلر ايچين"



2007 آلبوم "بولاماديم"



ايبراهبم تاتليسس، با فيلم هايش در دهه 80 و 90 هم بسيار مورد توجه قرار گرفت، در پي



موفقيت هايش در سينما و موسيقي با برنامه هاي تاک شو به تلويزيون آمد. برنامه" ايبو شو" ي او



هميشه در صدر برنامه هاي پربيننده تلويزيوني قرار دارد.



ايبراهيم تاتليسس، امروز، فقط نه به دليل هنرمند بودنش ، که به خاطر ايجاد اشتغال براي 2 هزار نفر



وهمين طور هويت تجاري اش، در بين افراد مشهور ترکيه قرار مي گيرد.



ايبراهيم تاتليسس ِکارگردان ، مدير،سناريست،ترانه سرا،آهنگساز و خواننده ،



مالک شرکت هاي زنجيره اي در تغذيه،فيلم ،توريسم،هواپيمايي و توليدوپخش،




































راديو و تلويزيون ،مشغول به فعاليت است.



او از همسر اولش در شهر اورفا يک پسر و دو دختر ، ازهمسر دومش بازيگر سينما



"پريهان ساواش" يک دختر و از همسر سومش "دريا تونا" صاحب يک پسر است.
























































اين هنرمند در زندگيش براي باورهايش مبارزه کرده ،



شايد دليل اين ميزان شهرت ، همين باشد ...

These icons link to social bookmarking sites where readers can share and discover new web pages.
  • Digg
  • Sphinn
  • del.icio.us
  • Facebook
  • Mixx
  • Google
  • Furl
  • Reddit
  • Spurl
  • StumbleUpon
  • Technorati