بسمه تعالي
در زير اين وصيتنامه بیست و نه صفحهاي و مقدمه، چند مطلب را تذکر ميدهم:
اکنون که من حاضرم ، بعض نسبتهاي بيواقعيت به من داده ميشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض ميکنم آنچه به من نسبت داده شده يا ميشود مورد تصديق نيست، مگر آنکه صداي من يا خط
و امضاي من باشد، با تصديق کارشناسان؛ يا در سيماي جمهوري اسلامي چيزي گفته باشم.
اشخاصي در حال حيات من ادعا نمودهاند که اعلاميههاي اينجانب را مينوشتهاند. اين مطلب را شديداً تکذيب ميکنم. تاکنون هيچ اعلاميهاي را غيرشخص خودم تهيه کسي نکرده است.
از قرار مذکور، بعضيها ادعا کردهاند که رفتن من به پاريس به وسيلة آنان بوده، اين دروغ است. من پس از برگرداندنم از کويت، با مشورت احمد پاريس را انتخاب نمودم، زيرا در کشورهاي اسلامي احتمال راه ندادن
بود؛ آنان تحت نفوذ شاه بودند ولي پاريس اين احتمال نبود.
من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطة سالوسي و اسلام نمايي بعضي افراد ذکري از آنان کرده و تمجيدي نمودهام، که بعد فهميدم از دغلبازي آنان اغفال شدهام. آن تمجيدها در حالي بود که خود را به جمهوري
اسلامي متعهد و وفادار مي نماياندند، و نبايد از آن مسائل سوء استفاده شود. و ميزان در هر کس حال فعلي او است.
روح الله الموسوي الخميني
0 دیدگاه