تصور اشتباه در اين است که دعا تنها يک ابزار دانسته مي شود و هدف، همان خواسته و نياز است و دعا هيچ نقشي جز بر آوردن هدف ندارد، در حالي که دعا خود يک نياز براي روح انسان است و خودش هدف است. هدف اتصال به خدا است و دعا، همين اتصال و پيوند.
همدم شدن با خداوند و راز و نياز با دوست و در ميان نهادن دردِ دل با او، غمها را سبک ميکند و دلها را روشنايي و فروغ مي بخشد. لذت دعا و مناجات با ذات بي زوال خداوند، چون چاشني سحرانگيزي، همه تلخيها را شيرين کرده، زندگي را باصفا و گوارا ميسازد.
جان ناشکيبا و بيطاقتي که ديگر توان تحمل بار رنج و درد را ندارد، در پرتو دعا و راز و نياز و گريستن و خالي شدن از عقدهها، گنجايش دريا گونه مييابد و هجوم طوفان و بلا و غم را نسيمي دلانگيز ميانگارد.
دعا آبرو بخش انسان در پيشگاه ربوبي است و اگر دعاي ما نبود، در نزد خداوند قدر و اعتباري نداشتيم:
(قُلْ ما يَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُکُمْ)؛اگر دعاي شما نبود، خداوند به شما اعتنا و توجهي نداشت.
دعا بهترين و برترين عبادت مغز عبادت کليد رستگاري گشاينده درِ رحمت سلاح مؤمن و ستون دين و نور آسمانها و زمين است. دعا محبوبترين عمل در نزد خداوند نيمي از عبادت سلاح پيامبران است.
هم چنان که گفتيم هدف نهايي از دعا، تنها برآمدن حاجت و رفع گرفتاري و سختي و شفاي بيماران نيست؛ بلکه براي اهل حال و معرفت , که شناختي درست از جهان و رويدادهاي آن دارند , انس با ذات پاک خداوندي است که کانون همه نيکيها و زيباييها است. از استجابت دعا با ارزشتر، روح اجابت است در نزد آنان، پس دعا در عين حال که وسيله است، هدف نيز مي باشد.
بنا بر اين دعا توجه انسان به سرچشمه وجود و پروردگار هستي است. در ميان همه عبادتها عبادتي نيست که چون دعا اين رابطه فرخنده را به شايستگي تحقق بخشد و آن را مداوم و جاودانه گرداند. دعا يک فرصت برتر و بدلناپذير است که خداي تعالي به بندگانش عطا کرده تا آنان باسود جستن از آن به حضور يگانه هستي بخش خود بار يابند و از حضرتش براي پيمودن طريق کمال مدد خواهند. دعا چارهساز دردها و گرفتاريهاي رواني و جسماني است.
شناخت انسان از نيازهاي بيحد و مرز خود و بي نيازي مطلق پروردگارش و اين که او مبدأ هر خوبي و کمالي است، با روي آوردنِ وي به دعا رابطه مستقيم دارد. در اين ميان هر چه نيازهاي او بزرگتر و دردهايش جانکاهتر باشد، نيايش و تضرع کردنش به درگاه خداوند شدت و گرماي بيشتر خواهد يافت.
سرّ تأکيد و توجه ويژهاي که در سنت و سيره پيامبران و پيشوايان الهي بر دعا و پرداختن به آن شده است و نيز راز اشتياق بسيار آن بزرگان به دعا و گنجينه عظيم از معارف در دعاها در اين واقعيّت نهفته است.
با دقت در متون معتبر دعاها در مي يابيم که بالاترين مرتبه نيازخواهي نزد امامان معصوم عليهم السلام، ابراز عشق پرشور و بي منتها به معبود يگانه و ستايش پروردگار و يادکرد شکوه و بزرگي او است؛ يعني انسان به چنان رشد معنوي و بالندگي روحي دست پيدا کند و تا آن جا به آفريدگار بيکرانه نزديک شود که عشق تابناک و حياتبخش الهي بر همه وجودش پرتو افکن گردد و هر انديشه و خاطري جز انديشه معشوق ازل و ابد را از دلش بزدايد؛ و چنان شود که انسان راه يافته به حريم دوست جز دوست نخواهد و جز او را طلب نکند.
پس دعا کردن هميشه بدين معنا نيست که از خدا چيزي بخواهيم. گاه دعا يعني از خدا خودِ او را خواستن؛ و اين والاترين و با شکوهترين مرتبه دعا است که بيش از هر جا و در عاليترين شکل خود، در نيايشهاي رسيده از معصومان عليهم السلام يافت مي شود. از اين رو است که پيامبر صلي الله عليه وآله به هنگام دعا خواستار عشق شورمند الهي است و اين که اين عشق برترين، لذتبخشترينِ عشقها گردد: (اللهم اني اسألک حبک و حب من يحبک، و العمل الذي يبلغني حبک. اللهم اجعل حبک احب الي من نفسي و اهلي و من الماء البارد؛ خدايا، من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوستدارانت را و اين که در پي کاري ميروم که مرا به عشق تو پيوند دهد. خدايا، آن کن که دوستي تو پيش من از خودم و خانوادهام و آب خوشگوار محبوبتر باشد.)
دعا در انديشه اسلامي، افزون بر اين که تجلي عشق به خدا است، روشي مهم و تأثير گذار براي تعليم و تربيت و تعالي بخشيدن به روح آدمي در ساحتهاي فردي و اجتماعي است.
مجموعه تعاليم ديني و آموزههاي تربيتي و دانشهاي الهي که در متون دعايي مطرح گرديده، در جهت پرداختن به دو اصل مهم (تربيت و تعليم و آموختن دانش و بينش براساس باورهاي اسلامي است.
بنا بر اين نمي توان به بهانه علم الهي و يا خير خواه بودن خدا دعا کردن را ترک کرد زيرا اين عمل کاري عاشقانه محسوب ميشود وکساني که مزه آن را چشيده باشند به خوبي آن را درک خواهند کرد.
همدم شدن با خداوند و راز و نياز با دوست و در ميان نهادن دردِ دل با او، غمها را سبک ميکند و دلها را روشنايي و فروغ مي بخشد. لذت دعا و مناجات با ذات بي زوال خداوند، چون چاشني سحرانگيزي، همه تلخيها را شيرين کرده، زندگي را باصفا و گوارا ميسازد.
جان ناشکيبا و بيطاقتي که ديگر توان تحمل بار رنج و درد را ندارد، در پرتو دعا و راز و نياز و گريستن و خالي شدن از عقدهها، گنجايش دريا گونه مييابد و هجوم طوفان و بلا و غم را نسيمي دلانگيز ميانگارد.
دعا آبرو بخش انسان در پيشگاه ربوبي است و اگر دعاي ما نبود، در نزد خداوند قدر و اعتباري نداشتيم:
(قُلْ ما يَعْبَؤُاْ بِکُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُکُمْ)؛اگر دعاي شما نبود، خداوند به شما اعتنا و توجهي نداشت.
دعا بهترين و برترين عبادت مغز عبادت کليد رستگاري گشاينده درِ رحمت سلاح مؤمن و ستون دين و نور آسمانها و زمين است. دعا محبوبترين عمل در نزد خداوند نيمي از عبادت سلاح پيامبران است.
هم چنان که گفتيم هدف نهايي از دعا، تنها برآمدن حاجت و رفع گرفتاري و سختي و شفاي بيماران نيست؛ بلکه براي اهل حال و معرفت , که شناختي درست از جهان و رويدادهاي آن دارند , انس با ذات پاک خداوندي است که کانون همه نيکيها و زيباييها است. از استجابت دعا با ارزشتر، روح اجابت است در نزد آنان، پس دعا در عين حال که وسيله است، هدف نيز مي باشد.
بنا بر اين دعا توجه انسان به سرچشمه وجود و پروردگار هستي است. در ميان همه عبادتها عبادتي نيست که چون دعا اين رابطه فرخنده را به شايستگي تحقق بخشد و آن را مداوم و جاودانه گرداند. دعا يک فرصت برتر و بدلناپذير است که خداي تعالي به بندگانش عطا کرده تا آنان باسود جستن از آن به حضور يگانه هستي بخش خود بار يابند و از حضرتش براي پيمودن طريق کمال مدد خواهند. دعا چارهساز دردها و گرفتاريهاي رواني و جسماني است.
شناخت انسان از نيازهاي بيحد و مرز خود و بي نيازي مطلق پروردگارش و اين که او مبدأ هر خوبي و کمالي است، با روي آوردنِ وي به دعا رابطه مستقيم دارد. در اين ميان هر چه نيازهاي او بزرگتر و دردهايش جانکاهتر باشد، نيايش و تضرع کردنش به درگاه خداوند شدت و گرماي بيشتر خواهد يافت.
سرّ تأکيد و توجه ويژهاي که در سنت و سيره پيامبران و پيشوايان الهي بر دعا و پرداختن به آن شده است و نيز راز اشتياق بسيار آن بزرگان به دعا و گنجينه عظيم از معارف در دعاها در اين واقعيّت نهفته است.
با دقت در متون معتبر دعاها در مي يابيم که بالاترين مرتبه نيازخواهي نزد امامان معصوم عليهم السلام، ابراز عشق پرشور و بي منتها به معبود يگانه و ستايش پروردگار و يادکرد شکوه و بزرگي او است؛ يعني انسان به چنان رشد معنوي و بالندگي روحي دست پيدا کند و تا آن جا به آفريدگار بيکرانه نزديک شود که عشق تابناک و حياتبخش الهي بر همه وجودش پرتو افکن گردد و هر انديشه و خاطري جز انديشه معشوق ازل و ابد را از دلش بزدايد؛ و چنان شود که انسان راه يافته به حريم دوست جز دوست نخواهد و جز او را طلب نکند.
پس دعا کردن هميشه بدين معنا نيست که از خدا چيزي بخواهيم. گاه دعا يعني از خدا خودِ او را خواستن؛ و اين والاترين و با شکوهترين مرتبه دعا است که بيش از هر جا و در عاليترين شکل خود، در نيايشهاي رسيده از معصومان عليهم السلام يافت مي شود. از اين رو است که پيامبر صلي الله عليه وآله به هنگام دعا خواستار عشق شورمند الهي است و اين که اين عشق برترين، لذتبخشترينِ عشقها گردد: (اللهم اني اسألک حبک و حب من يحبک، و العمل الذي يبلغني حبک. اللهم اجعل حبک احب الي من نفسي و اهلي و من الماء البارد؛ خدايا، من از تو عشق تو را خواهانم و عشق به دوستدارانت را و اين که در پي کاري ميروم که مرا به عشق تو پيوند دهد. خدايا، آن کن که دوستي تو پيش من از خودم و خانوادهام و آب خوشگوار محبوبتر باشد.)
دعا در انديشه اسلامي، افزون بر اين که تجلي عشق به خدا است، روشي مهم و تأثير گذار براي تعليم و تربيت و تعالي بخشيدن به روح آدمي در ساحتهاي فردي و اجتماعي است.
مجموعه تعاليم ديني و آموزههاي تربيتي و دانشهاي الهي که در متون دعايي مطرح گرديده، در جهت پرداختن به دو اصل مهم (تربيت و تعليم و آموختن دانش و بينش براساس باورهاي اسلامي است.
بنا بر اين نمي توان به بهانه علم الهي و يا خير خواه بودن خدا دعا کردن را ترک کرد زيرا اين عمل کاري عاشقانه محسوب ميشود وکساني که مزه آن را چشيده باشند به خوبي آن را درک خواهند کرد.
0 دیدگاه